بهش گفتم هیچی نخوندم مامانم گریه کرد
داداشمم با تمسخر گفت حداقل این دو هفته رو به خودت زحمت بده انقد اذیتمون نکن تو باعث سرافکندگی خانوادمون هستی
مامانم هنوزم نشسته داره گریه میکنه نمیدونم چیکار کنم
انگار من خودم دوست دارم درس نخونم
خودم درسو دوست دارم ولی بخاطر ترس و افسردگی نمی تونم سمت کتابا برم
پشت کنکورم دیگه همه فرصتامو از دست دادم
از همه طرف تو فشارم😔 کاش بمیرم کاش
اینروزا رو نبینم