بهش گفتم هیچی نخوندم مامانم گریه کرد
داداشمم با تمسخر گفت حداقل این دو هفته رو به خودت زحمت بده انقد اذیتمون نکن تو باعث سرافکندگی خانوادمون هستی
مامانم هنوزم نشسته داره گریه میکنه نمیدونم چیکار کنم
انگار من خودم دوست دارم درس نخونم
خودم درسو دوست دارم ولی بخاطر ترس و افسردگی نمی تونم سمت کتابا برم
پشت کنکورم دیگه همه فرصتامو از دست دادم
از همه طرف تو فشارم😔 کاش بمیرم کاش
اینروزا رو نبینم
وای ب مامانت گفتی😐
چند سالته؟؟؟؟
در چه حده مگه درست؟
سهمیه نداری؟
چ مامان بیکاری داری بشین بجا گریه واست دعا کنه
نگو اینجور منم چیزی نخوندم سال بعد هست توام شروع کن بخون اینم دو هفته رو ولی برا سال بعد
بدون کنکور دانشگاه ثبت نام کن
ای کاش این کنکور داستانا برداشته بشه اخه چرا باید مادرت گریه کنه چرا شما باید بهترین روزای عمرت با استرس سپری بشه ای خدا
خب عزیزم برنامه ریزی کن درستو بخون این بهانه ها چیه میارید یعنی از زیرزمین بهونه جور میکنید.والا به خدا درس خوندن برای خودتونه.ده سال دیگه پشیمون میشی حسرت این روزارو میخوری.اخه چقدر شما کنکوریا اذیت میکنید.بیچاره پدر و مادرا
ما هم یکیشو توی خونه داریم دلم میخواد از حرصم نصفش کنم
درس خوندن ارزش اینهمه دل شکستن نداره.
عزززززززیززززززم
البته با اینکه تاحالا اینجوری شو ندیده بودم ولی عیب ندارد خود تو خونه زیاد به خانواده بگو که سال دیگه خوب میشی اینجوری هم اعتماد خودت می‌ره بالا هم خونوادت
