2733
2734

من الان که چنج ساله عروسشونم میدونن از جیگرمرغ متنفرم وهمیشه درست میکنه،وهنیشه خونش گرسنه ایم پدرشوهرم یه ادمه عوضی خسیسی،خیلی داغون دوتا برادرشوهربیکارو مفت خورم دارم که اویزونه این واونن حالم ازشون بهم میخوره نکبتا ،نادرشوهرم که فقط فک میزنه فقط

خیلی تحمل این آدما سخته من همش میترسیدم دین جاریام و خانواده هاشون گردنم بیفته چون هر دفه منو میدید ...

نه دینی گردن تو نیست اگر چیزی نگی 

من دوست نداشتم قطع رابطه باشم چون مشکلات خودشو داره ، ولی به قدری سرد و محترمانه برخود میکنم انگار رفتم دفتر ثبت اسناد ، نذاشتم هیچ حرمتی رو بشکنه فقط هم در حد لزوم حرف میزنم باهاش . 

سعی کردند ما را دفن کنند ، غافل از آنکه ما بذر بودیم .                                                                                       چگوارا
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



یه روز بعد عقدم رفتم خونشون شوهرم اومد دنبالم گفت بیا ناهار خونه ما منم رفتم ناهارم نخورده بودم دیدم ...


شوهرت سرخود دعوتت کرده

دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏

بعدشم من هیچ وقت اون پیر زنو جای مادرم ندونستم مادرم هر بدی ب من کنه ته دلش بازم دلسوز منه 

ولی این خانم جز ازار و اذیت و حسادت چیز. دیگه ای نداشته برا من ک زحمت نکشیده برا پسرش کشیده پسرشم  احترام بزاره ب مادرش من اگه احترامی ب ایشون. میزارم از سر ادبی ک دارم بخاطر. بزرگتر. بودنشه 

ایشون رک و روراست یبار گفت عروس دختر. مردمه راستم میگه عروس دختر مردمه مادرشوهر هم مادر شوهره ب من چ 

سنگ اگر کاسه ی زرین شکند  ‌‌    ارزش سنگ نیافزاید و زر کم نشود
2731
بسیار روش اشتباهی رو در پیش گرفتی از روز اول . 

بعد از عقد دیگه نزاشتن برم خونمون باورت میشه؟

دو هفته بعد عقدم رفتم خونشون دیگه نزاشتن برم اگرم میزاشتن نهایتا دوروز در هفته خدا ازشون نگذره امیدوارم سر دخترش بیاد

میلیون ها سال است که زن ها حامله میشوند وشکمشان میشود خانه موجودی دیگر... میلیون ها سال است که ادم های دیگر شاهد بارداری وزایمان خانم ها هستند اما هنوز هیچ کس به ان عادت نکرده! نه خود زن های حامله ونه رهگذرها... مردم دوست دارند به زنان باردار لبخند بزنندومراقبشان باشند! انگار شکمهای بزرگ وموجودات درونشان هیچ وقت عادی وتکراری نمیشود... جدا چقدر عجیب است نفس کشیدن موجودی زیر پوست تو... چقدر عجیب تماشای تکان خوردنش ودلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است...❤
چ حرف بدی زده بهت 😳😳😳😳چطوری روش شده

کاش فقط این بود...قبلا هم شوهرمو برادشوهرم باهم بحثشون شد مادر شوهرم اومد منو بابامو ب فحش کشید..ب شوهرم گف تو از وقتی عاشق این شدی با ما اینجوری رفتار میکنی..درصورتی ک اونجا واقعا مقصر برادرشوهرم بود ک از شوهرمم کوچیکتره

💔 خدایا امیدم فقط تویی رحم کن بهم😘
من عروس اولم  خواهر شوهرم 5 سالشه برادر شوهرم 15 😁😁😁😁

حالا صبر. کن همون دختر. پنج ساله همچین برات شاخ بشه ک 

سنگ اگر کاسه ی زرین شکند  ‌‌    ارزش سنگ نیافزاید و زر کم نشود
2740
شوهرت سرخود دعوتت کرده

اره ولی خداروشکر شوهرم بسیار ادم فهمیده و خوبیه فکر نمیکرد مامانش همچین رفتاری کنه باهام

میلیون ها سال است که زن ها حامله میشوند وشکمشان میشود خانه موجودی دیگر... میلیون ها سال است که ادم های دیگر شاهد بارداری وزایمان خانم ها هستند اما هنوز هیچ کس به ان عادت نکرده! نه خود زن های حامله ونه رهگذرها... مردم دوست دارند به زنان باردار لبخند بزنندومراقبشان باشند! انگار شکمهای بزرگ وموجودات درونشان هیچ وقت عادی وتکراری نمیشود... جدا چقدر عجیب است نفس کشیدن موجودی زیر پوست تو... چقدر عجیب تماشای تکان خوردنش ودلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است...❤
تقصیر خودت بوده نباید میموندی

اووووووووووو....انقدر دعوا شد انقدر بحث شد چارشون نکردم 

میلیون ها سال است که زن ها حامله میشوند وشکمشان میشود خانه موجودی دیگر... میلیون ها سال است که ادم های دیگر شاهد بارداری وزایمان خانم ها هستند اما هنوز هیچ کس به ان عادت نکرده! نه خود زن های حامله ونه رهگذرها... مردم دوست دارند به زنان باردار لبخند بزنندومراقبشان باشند! انگار شکمهای بزرگ وموجودات درونشان هیچ وقت عادی وتکراری نمیشود... جدا چقدر عجیب است نفس کشیدن موجودی زیر پوست تو... چقدر عجیب تماشای تکان خوردنش ودلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است...❤
بعد از عقد دیگه نزاشتن برم خونمون باورت میشه؟ دو هفته بعد عقدم رفتم خونشون دیگه نزاشتن برم اگرم میز ...

پس ربطی به مادرشوهر تنهات نداره ، کلا خانوادگی استثمار گر و سلطه گر هستن و شما خانوادگی وا دادید ‌.

سعی کردند ما را دفن کنند ، غافل از آنکه ما بذر بودیم .                                                                                       چگوارا
یه روز بعد عقدم رفتم خونشون شوهرم اومد دنبالم گفت بیا ناهار خونه ما منم رفتم ناهارم نخورده بودم دیدم ...

منم وقتي باردار بودم از ابگوشت بدم ميومد همون اول كه فهميدم باردارم رفتم خونه مامانم ابگوشت داشت اون موقع ويار و اينا نداشتم  به مامانم گفتم مامان ميلم نيست به اين غذا گفت وايي پارام حالا يه جور بخور ديگه مادر شوهرمم اونجا بودن من نون و سبزي خوردم 

بعد رفته رفته كلا بوش هم حالم بد ميكرد اصلا نميتونستم تحمل كنم هر وقت رفتيم خونه مادرشوهرم ابگوشت داشتن  ميديدن حالم بد ميشه از بوش و بالا ميارم 

يه بار برادرشوهرم گفت بابا تو كه زني حال اينو ميبيني از حال ميره چرا ابگوشت درست ميكني همش گفت خونه مامانش ديدم خورد باااااااايد خونه منم بخوره 

داد ميزد ميگفت بااااااايد خونه منم بخوره 😂😂😂😂

طفلك  از عقل چيزي قسمتش نشده به نظرم 

تقصیر خودت بوده نباید میموندی

زیر زمینشون رو دادن دستمون تو عقد گاز ویخچال هم گذاشتن همچیمون جدا شد فکرشو کن کلا جدا بودیم خوراک وهمه چی هرروز میومد سرکشی تو زیر زمین انقدر طعنه میزد بهم خیلی اذیتم کرد 

میلیون ها سال است که زن ها حامله میشوند وشکمشان میشود خانه موجودی دیگر... میلیون ها سال است که ادم های دیگر شاهد بارداری وزایمان خانم ها هستند اما هنوز هیچ کس به ان عادت نکرده! نه خود زن های حامله ونه رهگذرها... مردم دوست دارند به زنان باردار لبخند بزنندومراقبشان باشند! انگار شکمهای بزرگ وموجودات درونشان هیچ وقت عادی وتکراری نمیشود... جدا چقدر عجیب است نفس کشیدن موجودی زیر پوست تو... چقدر عجیب تماشای تکان خوردنش ودلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است...❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز