عزیزم توهم یکم بی تفاوت باش میدونم سخته اما چاره چیه توکه محبت میکنی بی فایدس پس اول باهاش حرف بزن بگو دلخوری بگو محبتشودوست داری و این واست نیازه اگه تاثیرنراشت توهم بی محبت شو
از خانه بودن بدش میاد
شاید بچه نداشتن اذیت ش می کنه
مشکل مالی نداریم
من همین دیشب دم افطار گفت بریم اونجا گفتم چشم
شب قبل ش هم اونجا بودیم
بالاخره خسته میشه آدم همش همش بره اونجا
تازه مادرش اینا هم همش غر می زنن ک گوشت گرون شده برنج گرون شده
ولی بازم دوست داره بره
درد اصلیشو پیدا کن ببین از چی ناراحته از چی غصه میخوره سر چی یهو اینطور میشه ولی اصلا انتظار نداشته باش با مادرش همونطوری باشه که با تو هست چون مادر و فرزند خیلی بهم نزدیک هستن چون از روز اول توشکم مادر بوده بزرگ شده کنارش بوده اون تربیت کننده اش بوده یه مادر خوب میفهمه بچه اش از چی ناراحته چجور برخورد کنه یه فرزندم خیلی با مادر راحت هست تو هم سعی کن دردشو با آرامش پیدا کنی
عزیزم تو رو خدا کوتاه نیا از الان عادتش بده هرشب نرین من امشب تا مرز طلاق رفتم دو ساله مادر شوهرم فوت کرده ولی شوهرم همچنان هر شب می ره خونه برادرش منم دیگه بریدم خسته شدم
متاسفانه مردامون مرد زندگی نیستن و تو ایستگاه نیستن هنوز متوجه نیستن وظیفشون چیه
خانوادشونم تازه بچشون زن میگیره با توجهات ویژه و احترام عروس و خانوادش تازه میفهمن چه عزیزی و از دست دادن تازه یادشون میافته محبت کنن و این بد بختای محبت ندیده میپرن بغل خانوادشون
و این میشه که ما با یه عده پسر بچه مرد نما طرفیم و باید مثل بجه ها تر و خشکشون کنیم و دهنشونو ببندیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
