خب اول ازدواج ک. مثل هر مرد دیگه ای زیادی چسبیده بود بمن
من خیلی محل ش نمی دادم
اما همون موقع هم می دیدم خیلی ب فکر مادر ش ایناست
آگه جایی بریم میگه کاش اونا هم باشن
چیزی بخریم دوست داره برای اونا هم بخره
تو بدترین شرایط روحی هم. ک. باشه یپش اونا میگه و. میخنده
انگار زندگی رو کنار اونا زندگی می بینه
فکر. نمی. کنم هیچ وقت طعم آرامش رو بچشم