از نظر تحصیلی از شوهرم خیلی بالاترم و اوایل هیچ مشکلی نبود تا اینکه برادر شوهرم مادر شوهرمو پر کرد ک این عروست دکتره پسرتو ول میکنه بعد ازون مادر شوهرم همش میگفت نامزدیتو بهم بزن شوهرم چندماه خونشون نرفت تا مادرش ساکت شد ولی دیگه مثل اوایل مادرش دوستم نداره اینهمه درس خوندم چند وقت دیگه درسم تمومه اینهمه مادر پدرم زحمت کشیدن ولی بخاطر مادرشوهرم شوهرم اجازه ی کار کردن و طرح رفتن بهم نمیده در صورتی ک قبلا توافق کرده بودیم اجازه داده بود الان میگه مادرم میگه بری سرکار درآمد دار شی هوایی میشی سر ه چیزی میخوای جدا بشی کلی حرف زدم باهاش حالا میگه کدوم یک از زنداداشای من سر کار میره.... زنداداشاش سواد درست حسابی ندارن حتی یکیشون در حد خوندن نوشتن چجوری راضیش کنم؟؟.
مهربونا میشه با قلب پاکتون 1 صلوات مهمونم کنید مسئله زندگیم حل شه ❤️❤️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بنظرم،، خیلی جدی بگو من برم سر کار ولت نمیکنم،، اما ممکنه نزاری برم سر کار نه بخاطر کار بخاطر اینکه پی میبرنگم فکرت کوتاهه،،،، بخاطر اینکه شابد فردا مادرت گفت،، زنو باید زد و بخاطر خیلی چیزها جدا میشم،،، خیلی جدی بایست بگو عشق و عاطفه رو بیخودی درگیر مسائل خاله زنکی نکن بود قرار نیست ک طرز تفکر تو مادرت ک مال جهل سال پیش یکی باش
عزیزم خب اینقدر زحمت کشیدی دکتر شدی اینده درخشان داری به خاطر هیچکسی دست از اهداف خودت نکش نه تنها ازت تشکر نمیشه بلکه بعدها ممکنه رفتارهایی ازش ببینی با خودت بگی من به خاطر این ادم درس و زندگیمو ول کردم.... تجربه اینو ثابت کرده عزیزم وقتی وارد زندگی مشترک بشی و دوران عشق و عاشقی تموم بشه اینقدر مشکلات تو زندکی میاد یکیش همین دخالت مادرشوهر مطمئن باش همین موضوع اسایشت رو میگیره باعث بحث و دعوا با شوهرت میشه اخرشم میگه میخواستی ازدواج نکنی.... عزیزم به خدا حیفی هیچکس تو دنیا ارزش اینو نداره که از خودت بگذری این یه روزی بهت ثابت میشه
اونا نباشن هیچچچچ مشکلی نداریم باهم با نامزد قبلی هم کف بودیم ولی اصلا سازگاری نداشتیم
اونها هستن،،، چشمات باز کن،، کسی ک بگ مادرم میگ یعنی بچه ننه،،، اگ دوست داره،،، از موضع قدرت وارد شو،،، بگو چرا من باید تو زو ول کنم،،، مگ فکر میکنی الان خواستگار خوب ندارم،،، بنظرم تو بهتر از همه بودی،،، نخواه ک فکر کنم اشتباه کردم،، تازه تو نامزذی برا چی اجازه گرفتی
بهش بگو اگه ترسِت اینه که من ولت کنم و برم، مطمئن باش با این رفتارت همینکارو میکنم... بگو تو از ترس از دست دادنم داری اذیتم میکنی و کاری میکنی که جدی جدی بیخیال این زندگی شم..هم با زور گفتن و محدود کردنت، هم اینکه چشمت به دهن بقیهست که ببینی چی میگن.. اما من همچین آدمی نیستم، اگه تو زندگی با تو احساس راحتی کنم و شاد باشم، همه جوره باهات راه میام
💙 دلیل نفسام 💙 پسرام 💙 دارم میرسم به آرزوهام کم کم💙