چقدر بد...همسایه طبقه بالا ماهم بعداز شیش ماه زندگی ازهم جدا شدن میگفت شوهرم بچه ننه ست باز خوبه حالا زود فهمید و کار عاقلانه کرد...
منم بچم ناخواسته بود
بارداریم با افسردگی گذشت...
بخدا یه لحظم نمیتونم اشکشو تحمل کنم
عزیزم بایه وکیل قبلش صحبت کن چون درهرصورت باید وکیل داشته باشی.برو خونه بابات و هرکی میدونی کمکت میکنه مثلا مادر یا برادری بهش بگو مشکلتو و باهاش برین پیش وکیل. وکیل کمکت میکنه راحت ترخلاص شی ازش و نتونه اذیتت کنه مهریه تم میتونی بگیری حالا کمتر ولی کامل نبخش حقته چرا ازش بگذری یه پشتوانه ی مالیه واسه اون بچه.یا در ازای بخشیدن مهریه حضانت بی قید و شرط بچه تو بگیر بی قید وشرط که میگم واسه اینکه یه وقت ازدواج مجدد داشتی نتونه بگیرش
اگه تصمیمت جدیه برای طلاق و نمیخوای وسط راه ول کنی، برو خونه ی پدرت ، چون پروسه ی طلاق طولانی و به لحاظ روحی سخته
خونه ی شوهرت بمونی حتما کم میاری و بیشتر اذیت میشی
متاسفاده تو ایران ۶۰درصد زندگیا اینه...
خیلی از کودک ازاریا و ...بخاطره اینه مادر بالاسر بچه نیست
میدونم وقتی قیافه معصومشو ببینی نسبت به همسرت سر و بی حس میشی...و فقط دوست داری در خدمت نینیت باشی..
