دیروز بخاطر ابجیش بحثمون افتاد چووون هی ب من زنگ میزنه میش برام فلان کار بکنی میش بیای خونمون کمک ی بار که تب لرز شدید داشششتممممممم گفتم بذار برم کارش نمونه و بعد ی بار با ابجیش دعوام شد گفتن لابد روش نمیش دوباره ولی همین طوری بود اخه ماشاالله زنگ میزد تند تند نمیشد اصلا ج ندی ...من پریشب تو عمرم ی کار داشتم گفتم بیا انجام بدیم اول ی تعارف زد چون دیدم تا اونموقه انجام نداد گفتم نه دیگه مرسی انجام میدم خودم گفت ببخشید خوابم میاد واقعا بعد دیروز واقعا اعصابم از خریتای خودم خرد بود کارمم مونده شوهرم ی چ گفت بحثم شد سر آبجیش بعد میگهه عیبی نداره خالی کن خودتو بعد از صبحش تا خود شب ی دونه زنگم نزده اومد گرفت خوابید اصلا صحبت نکرد باهام با اینکه میدونه حق با منه صبحم بدون اینکه بفهمم زود بلند شده رفته خونه مامانش الان من باهاش اشتی کنم
نه ، خودتو سبک نکن حق با توئه ، بزار بیاد منت کشی ، نباید به مرد جماعت رو بدی
بنظرم خیلی م همسرت مقصر نیست...اشتباه خودته ک زیادی ب فامیل همسرت رو دادی و کار کردی...
بعدم نزار قهر وارد رابطه تون شه.....سرسنگین شو...اهمیت نده زیاد ولی قهر نکن
نه اگه اشتی کنی فکر میکنه حق با اونه
امان از دست این خواهرشوهرها که افت زندگین
منم از دیروز بخاطر خواهرشوهرم با شوهرم قهرم
اعصاب نمونده واسم
مگه همجا زن باید جلو بیفته
نیازی نبود با همسرت دعوا کنی.فقط سیاست داشته باش وقتی ازت کمک میخواد قبول نکن.اصلانم به روش نیار برای تلافیه که نمیری.کلا بای خودت یه چیزایی ارزش بدون.اونم اگه کمک میخواد.مادری خواهری داره بلخره بره از اونا کمک بگیره.
بیشتر تقصیر خودته تا شوهرت با شوهرت اشتی کن از این به بعدم حال خواهر شوهرتو بگیر
من 8تا دارم
ادمای بدی نیستن خدایی
ولی واسه خواهرشوهر اخرم خواستگار اومده و جواب مثبت دادن شوهرم تمام جلسات رو میرفت و تا یک شب هم طول میکشید ولی اصلا به روی خودشون نیاوردن که یه کلمه به من بگن تو این مدت چندین بار خونشون رفتم ولی هیچی بهم نگفتن پریشب شوهرم دوتا شیرینی ساعت یک شب اورده که خواهرم جواب مثبت داد
منم از پریشب قهر کردم که مگه من ادم نبودم یه کلمه به من بگن خانواده ات؟؟
واییی هشتا م خدایی زیاده...
خب ننیذاشتی اصن همسرتم بره...
یعنی ب هوا تو همسرت نباید میرفت بنظرم...
قهر نکن....بنظرم...فقط طوری برخورد کن ک دیگه همسرت بدون تو نره...ک حانواده ش بفهمن ب خودشون بیان ....ک پسرشون زن داره.
پسرشونو میخوان با زنش دعوت کنن...پسر با عشقش ...ن تنها😒😒😒
اتفاقا اماده بودم...برای برخورد با خواهرشوهر
...ولی شانسم هشتاد درصد خواستگارام یا تک پسر بودن یا خواهر نداشتن...
مزیت خودشو داره ها..
.الان چون مادرشوهر م دخترش مرده....خب خیلی چیزا بلد نی..از مد عقبه...از وقتی من وارد خانواده شون شدم خیلی تغیر کرده از تغیر لباس تا ارایش و دکوراسیون خونه و....
گاهی میگم اگر خواهرشوهرم داشتم الان خیلی چیزا عادی و بلد بود و تقلید نمیکرد ازم...
فکرشو بکن ما همسایه ایم
بعد من تازه عروس رو تا ساعت یک شب تنها میذاشتن تو خونه
اگه دامادای خودشون دیر بیان زمین و زمان رو به هم میدوزن که دیر اومدن
انقدر ناراحتم که نگو
میخوام به شوهرم پیام بدم موقع ازدواج باید رفتار خانواده ها رو هم در نظر میگرفتیم همون موقع تو نامزدی که چندبار سر رفتار خانواده ات بحثمون شد باید تموم میکردیم ولی الانم هنوز دیر نشده قبل از اومدن بچه تمومش کنیم بهتر از بودن یه بچه است
اخه عزیزم میره ب مادرشوهرم میگه بعدا بحث میشششش چون ی بار اینو اول ازدواج بردیم مسافرت اونجایی که من دلم خواست رفتیم روز اخر که شد قهر کروه ب مادرشوهرم پدرشوهرم گفت ب من اهمیت نمیدن درصورتی که ما تعارف نزدیم بیاد شوهرم گفت بذار بیاد اگه خونشون باشیم بخوابیم بعدش بریم بیرون بفهمه زود ناراحت میش باز ب مادرشوهرم میگه بعد دعوا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
