وایییی من توام یا تو منی
رفته بودم خونه یکی از اقواممون شام اوردن دخترشون به طرز افتضاحی شام میخورد دهنش صدا میداد منم اعصابم خورد میشد نمیتونستم شام بخورم یکم با غذا بازی کردم که شام اون تموم شه بعد بخورم وقتی شام تموم شد با دخترش نشستیم فیلم نگاه کردن ، منم ادامس از کیفم بیرون اوردم تعارف کردم وقتی ادامس خورد کلی خودمو لعنت کردم که چرا ادامس تعارف کردم ،اصلا نفهمیدم فیلمه چی شد فقط حواسم ب اون بود که کی ادامسشو میندازه بیرون ارامش بگیرم