حالم خییییلییییی بده. دیروز با شوهرم بحثم شد. از اون به بعد باهاش قهرم. امروز هم همینطور. میخواستم یکم حالش رو بگیرم. از سرکار که اومد بچم تحویلش دادم و گفتم نگهش دار. همش که من نباید تر و خشکش کنم. مثلا باباشی. خودت کارهاشو انجام بده. اونم چیزی نگفت. ولی بچم میفهمید من سمتش نمیام همش گریه میکرد و بهانه شیر میگرفت. منم بهش نمیدادم. خیییییلییییی کرد بچم. اما من میخواستم از حرفم پایین نیام. دلم به حالش میسوزه که قربانی دعوای من و باباش شده. گفتم شوهرم بیاد التماسم کنه و بگه بیا بچه رو بگیر. تو بلدی و من بلد نیستم. اما اونم مغرور تر و لجباز تر از این حرفاست. خلاصه نه اون گفت و نه من رفتم سمتش. بچم خیلی گریه کرد. الان هم از شدت گریه انقدر بیحال شد که خوابش برد. حالم از خودم و شوهرم بهم میخوره.
متاسفم واقعا
عوضی سنگدل
بچه ات چه گناهی کرده واقعا
لطفا بچه ها رو قربانی دعواهامون نکنیم
متاسفم واست همین
🙄 🙄 🙄 🙄
وااا حالا یه شیر دادن و چرا ازش دریغ کردی
خیلی کارت فاجعه بود خیلی
از یه مادر بعیده همیچین کاری...!
هرچی بهم بگید حق دارین.
واقعا که مثلا مادرشی با شوهرت دعوات شده چرا بچه ی بیچاره رو قربانی میکنی اگه میخواستی این کارو کنی بچه به دنیا نمیاوردی مگه تقصیر اون بوده که به دنیا اومده شما خواستید بچه دار بشید پس باید ترو خشکش هم کنید
میدونی این در اینده چه صدمه ای به بچه ی بیچاره وارد میکنه؟
واقعا که
الان اگه دم دستم بودی خفت میکردم......
طفلک بچه چهـ مادری داره اشتی که کردی،رفتی بغل شوهرت ماچ و بوسه و عشق بازی این حالت بچتو به یاد بیار👎👎👎
خب چرا بچه رو وارد بچه بازیتون کردین
شوهرتو محل نمیدادی بچه رو چرا شیر ندادی
شما وقت ازدواجتون نشده هنوز
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
