2777
2789
عنوان

تنبیه بچم

| مشاهده متن کامل بحث + 428 بازدید | 25 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

طفلک اون بچه 

تو رو خدا بچه رو وارد دعواهاتون نکنین گناه دارن ..

امروز ۴۰۴/۶/۸   .و من در خسته ترین حالت ممکن ارزوهام و خواسته هام پر کشیدن و دست نیافتنی شدن به چشمم مرگ ارزوهامو دارم میبینم .امیدوارم مشکلاتم تموم بشه و متن امضام تغییر کنه ❤️خدایا شکرت الهی همه به خواسته هاشون برسن امضام تغییر کرد امروز ۴۰۴/۷/۲۹به ارزوم رسیدم .🥹.قربون عظمت و بزرگیت خدا خیلی دوست دارم 🥰این حال خوبم نصیب همههههه الهی آمین😇۹/۲۹روز مهمیه برام اگه امضام رو دیدی برام دعا کن .بپرسم ازم چجوری بود فک میکنم خاطره خوبی بشه واسم 

تا کی باید بچه ها قربانی مشکلات پدر مادرشون بشن گناه دارن بخدا تو الان با چسبیدن به بچت باید به شوهرت بی محلی کنی اگه میخوای حرسشو دراری، ن اینکه بچرو عذاب بدی. 😔

مواظبِ حرف هایتان باشید، حرف ها گاهی از زباله های هسته ای هم خطر ناک ترند، بعضی هایشان را در هیچ جایِ این کره خاکی نمی توان چال کرد...

گناه داره هم بچه ات..هم شوهرت...قهر باشین اما غذا وچایی حذف نکن  اون بنده خدا خسته اومده از سرکار...باهاش حرف نزن....البته نظر شخصی منه.شاید به مزاج خیلی ها خوش نیاد ما قهر نداریم تو خونمون اگه بحثی هم کنیم.انگار نه انگاراز کار بیاد چایی شامش مثل زمان صلح اماده اس...دوس ندارم با سردی این دوران کش پیدا کنه دلش نخواد و بی رغبت بیاد بعد کار خونه...

من تو خونمون زیاد دعواس ولی پسرمو میبرم تو اتاقش مشغول بازیش میکنم یا درو میبندم جلو اون دعوا نکنیم ولی اخر شب واسش داستان میگم اگر شاهد چیزی بود یا شنیده یادش بره 

تو مادری چجوری میتونی ببینی بچت تورو میخاد اما نری سمتش من تا مهر اخر طلاق رفتم ولی بخاطر بچم برگشتم دارم همه چیو تحمل میکنم

زندگیمون پر شده از " مهم نیست " هایی که " مهمن .... خیلی مهم...!

بخدا دست خودم نبود. الان که کامنتهای شما رو میخونم واقعا چشمام پر اشکه. ولی اون موقع نمیدونستم دارم چیکار میکنم. فقط میخواستم به شوهرم حالی کنم که هر روز من چقدر گرفتار کارهای بچه هستم و اون راحت میخوابه. فقط میخواستم یکم درکم کنه. ولی واقعا بیشعور بودم و هستم. حالم خیلی بده. 

بخدا تا الان هم من هیچ وقت بحث و دعوا رو کش نمیدادم. همیشه میگفتم شب دعوا کردیم , صبح یادمون بره. اما این سری دیگه واقعا خیلی حالم بد بود. شوهرم هم خیلی بیخیاله. البته میدونم هیچ کدوم از حرفام کار زشتمو توجیه نمیکنه

بخدا دست خودم نبود. الان که کامنتهای شما رو میخونم واقعا چشمام پر اشکه. ولی اون موقع نمیدونستم دارم ...

عزیزم الانم اشکال نداره اون بچه یادش نمیمونه بیدارشد کامل بهش شیر بده...کلی بوسش کن...غذای خوب بزار ایشالله آشتی کنید اونم میره سر کار بخاطر آرامش شماهاس...باید باهم دست به دست هم برای بچه تون زندگی حوبوپرآرامش بسازین مطمین به شماها هم خوش میگذره همه کارتون از بچه داری وخانه داری گرفت تا کار بیرون با لذت وعشقه...

ممنونم از شما دوستای خوبم. چه اونا که بهم امیدواری دادین و چه اونا که سرزنشم کردین. اگه اینجا نمینوشتم می ترکیدم از غصه. ببخشید . واسه حال دلم دعا کنید لطفا. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز