نمیدونم
بعضی وقتا میگم چی شد ک ازدواج کردم
اخه جالبه شوهرمم هنینو میگه
میگه انگار یه انرژی اونو سمت من کشونده
اونم میگه خودم نفهمیدم چجوری سر سفره عقد نشستم با این ک خانواده اونم ناراضی بودن
ولی انگار یه چیزی ما رو به هم رسونده
شکر چیزی کم ندارم ولی بهتر ازین میتونستم ازدواج کنم
همه جی خیلی کمتر از چیزیه ک خودم فکر میکردم
یعنی گاهی میگم کاش یکم بیشتر جوونی میکردم ادامه تحصیل میدادم مستقل میشدم هر وقت از مجردی سیر شدم اونمقت ازدواج میکردم
ولی خو قسمته دیگه 😢