"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
من همیشه تمام ابراز علاقه هام آمیخته با خشونتو وحشی بازیه😂وقتی یه بچه یا حیوون یا پرنده با نمک میبینم اگه خواهرم جلومو نگیره بغلش میکنم انقد فشارش میدم که له بشه.از الان نقشه کشیدم وقتی بچه ام به دنیا اومد این بلارو سرش بیارم😂مگه مجبورن انقد دلبر باشن
حالم از گربه بهم میخوره یه بار اومد توخونه تمام درا هم بسته بود بعد از بس هول شد پرید تو کولر آبی ک روشن بود خیلی شانس اوردم انجه انجه نشد فقط کل خونه پراز موهاش شد حالم بهم خورد از اون روز میترسم از گربه