2777
2789

بچه ها میگم من تا قبل ۴ ماه که میرفتم دکتر چون ویار داشتم اصلا ماهی و مرغ نمیخوردم گوشتم قرمزم کم کبابم که اصلا با بوش حالم بد میشد بعد دکتر بهم امگا ۳ داد تا ماه ۵ خوردم اما ماه ۶ که دیگه اشتهام خوب شد و البته خیلی وزن اضافه کردم خودم سر خود قطع کردم بنظرتون باید میخوردم؟یا اینکه الان میتونم بخورم اخه خیلی وزن اضافه کردم و خیلی میخورم دکتر گفته برنج نخور  اگه بخورم باعث اضافه وزن نمیشه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منم هم.دیروز دکترم گفت اکه مکملاتو به موقع بخوری تا زایمان چهارکیلو میشه اما میترسم مثلا بشه ۳۷۰۰ ای ...

نه من چون احتمال زایمان زودرس دارم باید وزن نی نی بیاد بالا 

اخه سرکلاژ بودمو ۳ روزه سرکلاژمو کشیدم چون تحت فشار بود 

اخرین سونوم وزن نی نی ۲۶۰۰ بود 

دکترم میگه احتمال تا به هفته دیگه زایمان کنی 

باز میگم نکنه زایمان نکنمک گول حرف دکتر و بخورم اونوقت من بمونمو نی نی تپلی و زایمان سخت 

بچه ها میگم من تا قبل ۴ ماه که میرفتم دکتر چون ویار داشتم اصلا ماهی و مرغ نمیخوردم گوشتم قرمزم کم کب ...

اضافه وزن خطرناکه تو بارداری.وقتی اشتهات خوبه بنظرم مواظب وزنتم باش...من تو بارداری اولم اینقداشتهاداشتمق20کیلو کلاً اضافه کردم باورت میشه تو ماه اخر هر دوسه روز یک کیلو اضافه میکردم دخترمم دقیق9ماه و 10روز بدنیا اومد.ولی خداروشکر هرچی ضربان قلب میگرفتنو تکوناشو بررسی میکردن سالم سالم بود.چون تغذیم سعی میکردم سالم باشه.ولی خب دیگه دکترام داشتن نگران وزن زیاد خودم میشدن که خودشون بستری برام نوشتن برا زایمان...دخترمم3و400بود.خواهرزاده چند ماه بعداز دختر من بدنیا اومد 2و700بود.چون مادرش خیلی چاق بود باور کن گفتیم بچش دنیا بیاد شاید5کیلو باشه دیدیم نه برعکس شد.

دلم میخواهد یک دختر داشته باشم💖دختری با موهای بلند مشکی و چشمهای درشت خندان؛اسمش رابگذارم "گیسو" هروقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم وگیسهایش راببافم تا قلبم آرام گیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد"باران"هم داشته باشم.دختری لاغر و قدبلند که با صدای مخملی برایم شعربخواند.یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.اسمش رابگذارم"راحیل"و موهایش راباشامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش"گندم" رانکند.آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی میتواند بگذارد؟!معلوم است؛"خورشید" اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد وهرصبح که چشمهایش راباز میکند ببیند خواهرش"شبنم" زودتر از او سماور راروشن کرده "شادی"رابیدار کرده و به"نسترن"رسیده.دلم میخواهد درحیاط خانه ام"ترانه"بخواند و "بهار"برقصد..."نگار"م خودش را لوس کند ومن به هیچکدام نگویم روز تولد خواهرشان "الهه"مجذوب چشمهایش شده م.دلم چقدر دختر میخواهد...روزهایم بی "سحر" شبهایم بی"مهتاب"آسمانم بی"ستاره"وزندگی بدون"افسانه"ممکن نیست.تازه یک"ساقی"هم میخواهم تاسرم راگرم کندو"همدم"تا درد دلهایم رابرایش بگویم."رویا"میخواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.دختری که خودم راتوی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم.هیچ اسمی توصیفش نکند.همه چیزباشد و هیچ نباشد.از هرقیدی آزادباشد ودرهیچ ظرفی جانشود.رهای رها باشد.آری؛انگار دلم میخواهد دخترم"رها" باشد💖💖💖
اضافه وزن خطرناکه تو بارداری.وقتی اشتهات خوبه بنظرم مواظب وزنتم باش...من تو بارداری اولم اینقداشتهاد ...

منم وزنم قبل بارداری ۵۶ بود ولی الان ۱۴ کیلو زیاد کردم البته انداممو ببینی اصلا مشخص نیست که چاق شدم حتی خود شوهرم باورش نمیشه منم اصلا هله هوله نمیخورم فقط ۳ وعده اصلی و میوه ولی خب وعده های اصلی رو کامل میخورم دکتر گفت برنج کم کن گفتم پس چی بخورم گفت نون ماست .گفتم من باید دوروز نون ماست بخورم تا اندازه ی وعده سیر بشم😂😂😆😆

اضافه وزن خطرناکه تو بارداری.وقتی اشتهات خوبه بنظرم مواظب وزنتم باش...من تو بارداری اولم اینقداشتهاد ...

میدونی از چی زورم میاد اینکه من سینه هام کوچیکه این همه وزن اضافه کردم اما اصلا سینه هام بزرگ نشده شانس نداریم نگرانم بعدا چطوری به نینی شیر بدم باید بچسبونمش به خودم😂😂به شوهرم میگم میگه خجالت نمیکشی این حرفا رو میزنی😂😂

منم وزنم قبل بارداری ۵۶ بود ولی الان ۱۴ کیلو زیاد کردم البته انداممو ببینی اصلا مشخص نیست که چاق شدم ...

من همه چی میخوردم والا دکترم نگفت چی نخورم....اگه میوه هم بخوری بنظرم و ماهای اخری پیاده روی کنی تمومه ولی اگه یه جا میشینی که آبم بخوری وزنت زیاد میشه تو بارداری.بسلامتی ایشالا

دلم میخواهد یک دختر داشته باشم💖دختری با موهای بلند مشکی و چشمهای درشت خندان؛اسمش رابگذارم "گیسو" هروقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم وگیسهایش راببافم تا قلبم آرام گیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد"باران"هم داشته باشم.دختری لاغر و قدبلند که با صدای مخملی برایم شعربخواند.یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.اسمش رابگذارم"راحیل"و موهایش راباشامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش"گندم" رانکند.آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی میتواند بگذارد؟!معلوم است؛"خورشید" اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد وهرصبح که چشمهایش راباز میکند ببیند خواهرش"شبنم" زودتر از او سماور راروشن کرده "شادی"رابیدار کرده و به"نسترن"رسیده.دلم میخواهد درحیاط خانه ام"ترانه"بخواند و "بهار"برقصد..."نگار"م خودش را لوس کند ومن به هیچکدام نگویم روز تولد خواهرشان "الهه"مجذوب چشمهایش شده م.دلم چقدر دختر میخواهد...روزهایم بی "سحر" شبهایم بی"مهتاب"آسمانم بی"ستاره"وزندگی بدون"افسانه"ممکن نیست.تازه یک"ساقی"هم میخواهم تاسرم راگرم کندو"همدم"تا درد دلهایم رابرایش بگویم."رویا"میخواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.دختری که خودم راتوی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم.هیچ اسمی توصیفش نکند.همه چیزباشد و هیچ نباشد.از هرقیدی آزادباشد ودرهیچ ظرفی جانشود.رهای رها باشد.آری؛انگار دلم میخواهد دخترم"رها" باشد💖💖💖
میدونی از چی زورم میاد اینکه من سینه هام کوچیکه این همه وزن اضافه کردم اما اصلا سینه هام بزرگ نشده ش ...

سوتین میبندی.ماهای اخر سعی کن نبندی و بجاش یه تاپ راحت بپوش زیر لباست(.البته ببخشید این سوال کمی شخصی بود)ولی خب سینه کوچیک باشه شیرم مسلما کمه.

دلم میخواهد یک دختر داشته باشم💖دختری با موهای بلند مشکی و چشمهای درشت خندان؛اسمش رابگذارم "گیسو" هروقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم وگیسهایش راببافم تا قلبم آرام گیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد"باران"هم داشته باشم.دختری لاغر و قدبلند که با صدای مخملی برایم شعربخواند.یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.اسمش رابگذارم"راحیل"و موهایش راباشامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش"گندم" رانکند.آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی میتواند بگذارد؟!معلوم است؛"خورشید" اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد وهرصبح که چشمهایش راباز میکند ببیند خواهرش"شبنم" زودتر از او سماور راروشن کرده "شادی"رابیدار کرده و به"نسترن"رسیده.دلم میخواهد درحیاط خانه ام"ترانه"بخواند و "بهار"برقصد..."نگار"م خودش را لوس کند ومن به هیچکدام نگویم روز تولد خواهرشان "الهه"مجذوب چشمهایش شده م.دلم چقدر دختر میخواهد...روزهایم بی "سحر" شبهایم بی"مهتاب"آسمانم بی"ستاره"وزندگی بدون"افسانه"ممکن نیست.تازه یک"ساقی"هم میخواهم تاسرم راگرم کندو"همدم"تا درد دلهایم رابرایش بگویم."رویا"میخواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.دختری که خودم راتوی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم.هیچ اسمی توصیفش نکند.همه چیزباشد و هیچ نباشد.از هرقیدی آزادباشد ودرهیچ ظرفی جانشود.رهای رها باشد.آری؛انگار دلم میخواهد دخترم"رها" باشد💖💖💖
من همه چی میخوردم والا دکترم نگفت چی نخورم....اگه میوه هم بخوری بنظرم و ماهای اخری پیاده روی کنی تمو ...

خب مشکلم همینه که کمر درد دارم یکمم پیاده که میرم به نفس نفس میفتم خیلی نمیتونم پیاده روی کنم حالا تصمیم گرفتم تو خونه بیشتر راه برم.اخه خیلی گرمایی شدم با لباس که بیرون میرفتم از گرما هم نفسم میگرفت 

سوتین میبندی.ماهای اخر سعی کن نبندی و بجاش یه تاپ راحت بپوش زیر لباست(.البته ببخشید این سوال کمی شخص ...

نبابا تو خونه که اصلا نمیبندم بیرون که میرم .نه حالا نگران شیر نیستم چون میگن ربطی به سینه کوچیک و بزرگ نداره

خب مشکلم همینه که کمر درد دارم یکمم پیاده که میرم به نفس نفس میفتم خیلی نمیتونم پیاده روی کنم حالا ت ...

من عاااااااشق پیاده روی هستم.لحظه شماری میکنم برا ماهای اخر برم پیاده روی.منم کمردردمیگیرم فشارم میفته طبق تجربه بارداری قبلی پاهام دردمیگیره چون وزنم زیادشده ولی خب دوس دارم.جاریم اینقد پیاده روی کرد اینقدفعالیت کرد دردش گرفت تارسوندش بیمارستان بچش تو ماشین دنیا اونده بود دیگه بیمارستان رفتن برا جفت و ایناش....نه دیگه دراون حدم😁😁😁

دلم میخواهد یک دختر داشته باشم💖دختری با موهای بلند مشکی و چشمهای درشت خندان؛اسمش رابگذارم "گیسو" هروقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم وگیسهایش راببافم تا قلبم آرام گیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد"باران"هم داشته باشم.دختری لاغر و قدبلند که با صدای مخملی برایم شعربخواند.یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.اسمش رابگذارم"راحیل"و موهایش راباشامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش"گندم" رانکند.آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی میتواند بگذارد؟!معلوم است؛"خورشید" اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد وهرصبح که چشمهایش راباز میکند ببیند خواهرش"شبنم" زودتر از او سماور راروشن کرده "شادی"رابیدار کرده و به"نسترن"رسیده.دلم میخواهد درحیاط خانه ام"ترانه"بخواند و "بهار"برقصد..."نگار"م خودش را لوس کند ومن به هیچکدام نگویم روز تولد خواهرشان "الهه"مجذوب چشمهایش شده م.دلم چقدر دختر میخواهد...روزهایم بی "سحر" شبهایم بی"مهتاب"آسمانم بی"ستاره"وزندگی بدون"افسانه"ممکن نیست.تازه یک"ساقی"هم میخواهم تاسرم راگرم کندو"همدم"تا درد دلهایم رابرایش بگویم."رویا"میخواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.دختری که خودم راتوی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم.هیچ اسمی توصیفش نکند.همه چیزباشد و هیچ نباشد.از هرقیدی آزادباشد ودرهیچ ظرفی جانشود.رهای رها باشد.آری؛انگار دلم میخواهد دخترم"رها" باشد💖💖💖
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792