چند روز پیش خواستگارم اومده بود جلوی محل کارم منو ببینه.من رفتم تو ماشینش نشستم از استرس که کسی نبینه.اومدم بهش بگم شما کار بدی کردید اومدین اینجا گفتم شما خیلی غلط کردید اومدید
یه شبم تو نامزدی من شب خونشون میخواستم بخوابم منو شوهرم پیش هم خوابیدیم برقا خاموش شد بعداز ده دقیقه شروع کرد به رگ باری زدن به جان خودم فک کردم رید تو جاش انقد خندیدم شوهرم از من بدتر 😂😂😂