سلام به همگی، من ۳۶ سالم و شوهرم ۴۰ سالش هست، یکسال عقد بودیم و ۲ ساله که عروسی کردیم، شوهرم میترسه از بچه دار شدن و مسئولیت و این چیزها، حرف درست و حسابی که نمیزنه ولی از زیر بارش شونه خالی میکنه، این جور که شوهرم دست دست میکنه ، داشتم به تفاوت سنی خودمون و بچمون فکر میکردم که چقدر زیاد میشه، واقعا یه بچه که خواهر و برادری هم نخواهد داشت با این تفاوت سنی زیاد با پدر و مادر چه گناهی کرده که به این دنیا بیاد، آیا درسته آدم زندگی یه موجود بیگناه رو فدای خودش بکنه،البته هم من و هم شوهرم بچه خیلی دوست داریم ولی من نمیخوام به اسرار ازش بخوام، چیکارکنم واقعا..فقط محظ درد و دل گفتم
من خودم خواهر ندارم و واقعا کمبود خواهر رو تو زندگیم احساس میکنم، فکر میکنم بچه من اگه قراره هیچ خواهر و برادری نداشته باشه و این همه هم تفاوت سنی داشته باشه با پدر و مادرش، بی انصافی نیست؟
من خودم خواهر ندارم و واقعا کمبود خواهر رو تو زندگیم احساس میکنم، فکر میکنم بچه من اگه قراره هیچ خوا ...
هیچم دیر نیست الان دیگه بارداریا تحت نظر دکترن. میتونی دوتا با فاصله ی کم بیاری. من اطرافم دیدم. مادر صبوریم هست خیلیم از من بهتر و مهربون تره. بستگی به خودتون داره.