من البته سالها پیش مامانم زایمان کرده بود من اول دبیرستان بودم داداشم که تازه دنیا اومده بود مریض بود مامانم هرروز باید میرفت شیرش میداد و میومد حالش خیلی خوب نبود حال داداشمم خیلی بد بود هروقت مامانم میومد از بیمارستان چشماش قرمز بود از بس گریه کرده بود منم شروع کردم به نماز شب خوندن ده تا نذر کرده بودم هرشب خوندم اولین نماز شبهام بود یک هفته که خوندم حالش خوب شد اوردنش خونه
یکبار هم برای ازدواجم هرشب میخوندم تا درست شد بعد از اونم گاهی گداری میخونم اما واقعا حاجت میده