داداش من به سختی از یه بحران مالی و ورشکستگی بیرون اومد و تازه جون گرفته بودن که زن داداشم باردار شد
و متاسفانه در عین ناباوری دوباره شکست مالی جدید داشتن با همه این وجود زن داداشم دوره بارداری رو سعی کرد با آرامش طی کنه البته داداشم هم سختی ها رو بهش منتقل نمیکرد
اوضاع سختی بود ولی به کمک تلاش مضاعف برادرم و برکت ورود بچه شون که الهی عمه قربون قدمش بره همه چی درست شد
چنان برکتی زندگیشونو گرفت که ماشاالله گفتنی نیست توی همه فامیل همه داداشمو مثال میزنن
به خدا اعتماد کن
توکل کن به خودش
یه هدیه ست
خدا خواسته که اون باشه
پس نه توی حرف خدا نیار
خیر و مصلحت توی وجود اون بچه ست اینو درک کن
سخته
میدونم سخته
بعدا که آروم تر شدی دوباره بیا تاپیکو بخون که یادت بیفته این یه هدیه ست و تو حق نداری ناسپاسی کنی