بی میلی همسر

چطورمیشه شوهرا به این موضوع عادت دادک خوابش نبره

اين رو من اولين باره دارم ميشنوم

خب اخه كار يبار ميشه اومديم پريد از خواب بهر علتى ترسيد اومد لااقل در قفل باشه شما كار خودت رو بكن قفل كن

انقد پیشش بخواب و اذیت کن که نبودی مؤذب باشه

خلاصه که عزیزم اگه زندگیتو و شوهرتو دوست داری که حتما همینطوره از امشب پیش شوهرت باش ..خجالت هم نکش بهش بگو من اشتباه میکردم و ناخواسته باعث شدم از هم جدا بشیم و شاید فکر کنی بچمونو بهت ترجیح دادم اما وقعا اینطور نیس و اگر هم من میخواستم جداش کنم به خاطر راحتی اینده ی خودمون بوده ولی خب ناغافل داشتم امروزمون رو به خاطر فردا از دست میدادم ...سعی کنین از دل همسرتون در بیارین و بهش بگین که از هر چیزی براتون مهم تره و اگه این کارو انجام دادین به خاط خودش بوده ..اما حالا دیدم اینطوری نمیشه دیگه چقدر ازت جدا باشم تا بچمون عادت کنه .دیدم رابطه ما مهم تره اگه شده بیشتر اذیت میشم  اما دیگه ازت جدا نمیشم ..اینجوری هم خودتون رو دوباره جداب میکنین هم احتمالا ناراحتیشون و سوگ تفاهم ها برطرف میشه ..واسه خواب بچتون هم یه فکره دیگه ای کنین خدا بزرگه کمکتون میکنه ان شاء الله

من دو صفحه رو خوندم ، نمیدونم چرا همه رفتن تو بحث بچه ؟؟!! شاید استارتر اشتباه کرده رفته پیش بچه خوابیده اما این چیزی نیست که مردا عادت کنن بهش. یه اشکال اساسی تر هست ، شاید همسرش سرد مزاجه . استارتر همسرت به جدا خوابیدن شما اعتراض نمی کنه؟ رابطه ج ن س ی تون در چه حده ؟ 

خب وقتی قبل از خواب به بغل کردنت یا حتی فقط حضورت عادت کنه ..وقتی نباشی حتی اگه خوابش ببره هم هی بیدار میشه و میفهمه نیستی ..ارامش کامل رو وقتی داره که حضورت رو کنارش احساس میکنه ...کاره خاصی قرار نیس بکنی فقط قبل ازینکه خوابش ببره برو کنارش و باهم بخوابین ..نذار اون بخوابه و اصلا نفهمه که اومدی یا نه ..بهش تلقین کن اومدنت براش مهمه و تو هم زود میای که حتما با هم بخوابیم ...اونوقته که اگه یه شب نری ارامشش به هم میریزه ..البته ممکنه طول بکشه بالاخره ایجاد عادت زمان میبره...اینم بدون که در صورت بروز هر گووونه دعوا و قهر و حتی کتک کاری جای خواب زن و شوهر نباید از هم جدا بشه 

ایول کاره درستی میکنی که حساسی رو این مسئله

عاااالی بودعزیزم مرسی ازتوضیحت

خلاصه که عزیزم اگه زندگیتو و شوهرتو دوست داری که حتما همینطوره از امشب پیش شوهرت باش ..خجالت هم نکش بهش بگو من اشتباه میکردم و ناخواسته باعث شدم از هم جدا بشیم و شاید فکر کنی بچمونو بهت ترجیح دادم اما واقعا اینطور نیس و اگر هم من میخواستم جداش کنم به خاطر راحتی اینده ی خودمون بوده ولی خب ناغافل داشتم امروزمون رو به خاطر فردا از دست میدادم ...سعی کنین از دل همسرتون در بیارین و بهش بگین که از هر چیزی براتون مهم تره و اگه این کارو انجام دادین به خاطر خودش بوده ..بگین اما حالا دیدم اینطوری نمیشه دیگه چقدر ازت جدا باشم تا بچمون عادت کنه .دیدم رابطه ما مهم تره اگه شده بیشتر اذیت میشم  اما دیگه ازت جدا نمیشم ..اینجوری هم خودتون رو دوباره جذاب میکنین هم احتمالا ناراحتیشون و سوء تفاهم ها برطرف میشه ..واسه خواب بچتون هم یه فکره دیگه ای کنین خدا بزرگه کمکتون میکنه ان شاء الله

وا چه کاریه بچه بزرگ شه خودش یاد میگیره . من ابدا تختم رو ترک نمیکنم تازه شوهرم نیاد سر جاش ناراحت میشم . دخترمم ۳ سالشه تازه یاد گرفته میره تو تخت خودش میخوابه

ببخشید یچی‌میگم

قصد بی‌ادبی‌ندارم

ولی مطمئنید هنوز‌مث‌قبل از‌بچه دار شدن، به ظاهر و اندام و جذابیت زنانه خودتون‌اهمیت‌میدید؟

شاید کم‌اهمیت شدید و همین سبب‌سرد شدن‌همسرتون‌شده!!!

وقتي نسبت به اين مورد حساسن يعني در حد معمول اهميت ميدن 

مردي هم كه متوجه نشه بالاخره مادر شدن تبعاتي داره حداقل تو كوتاه مدت ، مشكل داره كه هم پدر شدن رو ميخواد و هم همسر قبل بارداري و زايمان رو ، معمولا آدمهاي نرمال از سني به بعد متوجه ميشن كه داشتن هر چيزي فدا كردن چيز ديگه اي رو لازم داره

mhoa

خیلی خوب گفتن

ایشالله همسرتون اینم درک کنه