یبار دیگم دیوونگی کردم رفتم بش گفتم مامان من و ی پسره همو میخایم باهم درارتباطیم پسره خوشتیپه خوشگله کارش خوبه خانواده داره فقط دوره ازمون پسره با مامانمم صحبت کرد😆 اخرش زد تو سروکله خودش گریه میکرد میگف میرم ب بابات میگممم گفتم ن تو نگو خودم بش میگم الان بیادپسره گفته ب بابات بگو میخام بیام صحبت کنم 😆اونجا بود ک با دمپایی افتاد دنبالم😂😂چقد خنگ بودم عی خدا
چ مثل همیم من و تو😂😂😂😂😂😂 منم با دوتا دوستای داداشم همزمان دوس شدم اینا بعدش سر این موضوع زدن ب تیپ و تاپ هم. یا با همسایمون دوس شدم بابام اینا فهمیدن.
بدترین کارمم این بود ک دوست داداشمو اوردم خونمون. کار بدی هم نکردیما فقط نمیدونم چرا این حماقتو کردم. یادم میفته فقط فحش میدم ب خودم😥😥😥 کلا دبیرستانم پروندم خرابه😆
منممممم😂😂😂😂بابام گفت این کیه شمارش افتاده
گفتم نمدوووونمممم مزاحمه😆😆😆
ی دف دیگم داشتیم باهم میحرفیدیم جلو مامان بابام😂😂😂😂چ جرعتی داشتم من
بعد مامانم اومد گف کیه گفتم دوستمه فاطی گف اون فاطی بیکاره ک یکسره چسبیده ب تو گفتم خب دوس داریم همو😐😐از کجام دراووردم نمیدونم
بعد صداشو شنید گف این پسرهههههه گفتم ع اره فاطی گوشیو داده داداشش داره حال دوقلوهارو ازم میپرسه میگه داداشات خوب شدن😐😂😂😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
