نمیدونم از کجا شروع شد ولی تا اونجایی که یادمه اینطوری بودیم ۷ ساله ازدواج کردیم ده سال ازم بزرگتره تا حالا نشده شوهرم بغلم کنه بوسم کنه ( به غیر از اون موقع )دلداریم بده باهام حرف بزنه چند بار منو زد به خانواده ام فوحش میده رفیق بازی هم میکنه ولی این بیشتر برام مهمه که منو از لحاظ عاطفی اصلا تامین نمیکنه خیلی تشنه محبت شدم میترسم به گناه الوده شم دلم حرفای عاشقانه میخواد هیچ وقت با من اینطوری نبود از وقتی بچه م به دنیا اومد شبا جدا میخوابیم اولش هم کنار هم میخوابیدیم ولی بافاصله بعد از بچه دار شدنمون بدتر شدیم کسی مثل من هست همش حسرت زندگی دیگرانو میخورم زن و شوهر عاشق
از طرف من خیلی تلاش کردم اما نشد