2733
2734

سلام بچه ها اگه تجربه ای راهکاری سیاستی بلدید ک جواب داده ممنون مبشم بهم کمک کنید...من شش ساله ازدواج گردم با همسرم خودمون اشنا شدیم و قرار ازدواج و گذاشتیم و بعد ی مدت خواستگاری ووو..میخوام بگم ازدواجم سنتی نبود...همسرم همون دوران اشنایی یا دوستی همون اول اولش که درباره گذشته و اینکه قبلا با کسی بودیم یا نه صحبت میکردیم گف من تو عمرم ی بار عاشق شدم اونم خیای سال پیش وقتی بچه بودم ولی اون موقع شرایط ازدواج و نداشتم خانوادمم حمایتم نکردن و وقتی از سربازی برگشتم عشقم ازدواج کرده بود(دختره همسایه بوده و از شانس من هم اسم منم بود) خلاصه منم حرفاشو گذاشتم پای صداقتش ک چیزی و نمیخاد ازم پنهون کنه...گذشت و ما عقد کردیم اقا مشکلات شروع شد هر جا گیر میکردیم و ب بن بست میخوردیم بی دلیل ک با دلیل من احساس میکردم ک دوسم نداره اونم میگف ووست دارم ولی عاشقت نیستم چون من فقط ی بار دیوانه وار عاشق ی دختر شدم شاید الان اونو ببینی از نظر ظاهر و قیافه وووتو خیلی ازش سر باشی ولی اون عشق اولم بود (اینم بگم همسرم اهل تهرانه و سال ها پیش رفته ی کشور دیکه و الانم ک برگشته شهر ما هستیم یعنی بعد ازدواج اون خانم نه ایشون و دیده و نه خبری از خودش و خانوادش داره) خلاصه من شوهر ندیده اونقد دیوانه همسرم بودم ک کوچکتربن نگاهش و حرکتش برام مهم بود اه ک بکشه میگم برا چی میکشی بعد تو دلم میگم حتما یاد عشق قدیمیش افتاده عقد ک بودیم خیلی حساس تر بودم با کوچکترین حرفی میشکستم و ی دعوای حسابی راه می افتاد ی بارم تووعقد از همسرم پرسیدم تو اصلا عاشق بودن بلدی عاشق نشدی ک گف چرا گفتم کی اسم منو گف با اینکه شک داشتم منظورش من باشم ولی ته دلم ذوق کردم ب ثانیه نکشید گف تو نه اون...منظورش عشق قدیمیش بود...خلاصه سرتون درد نیارم حتی ی وقتای خوابشو میبینه و برام تعریف میکنه بعد من بازم ناراحت میشم و اون میگه عجب غلطی کردم بابا خواب بود دوستان نگید خوشی زده زیر دلت و از این حرفا ما مشکلات خیلی زیادی داریم ولی من اونقد عاشق همسرم هستم ک اگه بدونم اونم همون قدر عاشقمه با مشکلات بیشتر از اینم کنار میام ی بار سر ی دعوایی زدم سیم اخر اقدام کردم برا جدایی ب خانوادم گفتم مشکل دارم ولی اصل حرفم ی جیز دیگه بود من حسرت ی همسر عاشق و دارم میدونم دوستم داره ولی فکر میکنم اگه ب جز من با هر زن دیگه ای ازدواج میکرد ک خصوصیات خوب منو داشت همین قدر دوسش داشت یعنی براش ی ادم خاص نیستم ولی اون همه زندگی منه همه کس و کارم چکار کنم با این حس لعنتی؟؟ببخشید طولانی شد

من همان پنجره رو ب خیابان بودم /ک شبی بسته شد و رو ب کسی باز نشد

میبخشید اینو میگم ولی

همسرتون خیلی بی سیاستن و ساده

و از احساسات خانم ها خیلی مطلع نیستن

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
2738
حالا اینایی که شوهرشون عاشقشون هست و روزی ۱۰۰ بار کتک میخورن و حرف بد میشنون چی بگن 

ادم مگه عاشق کسی باشه میتونه کتکش بزنه؟؟؟اونا مریضن نه عاشق

من همان پنجره رو ب خیابان بودم /ک شبی بسته شد و رو ب کسی باز نشد

ببین ناراحت نشو شوهرت اشتباه میکنه عاشق نشده

اون عشق بچگی بیشتر بهم ریختگی هورمونهاش بوده،چه بسا اخلاق شون بعد اینکه مثلا با اون ازدواج میکرد باهم نمیخورد

سعی کن به یه بهونه ای مسافرتی،خونه مامان بابایی یه هفته ازش دور باش،کم در دسترس باش یعنی هرچی زنگ زد بگو کار دارم و این چیزا یا ج نده،بذار عشقش بهت یادش بیاد

بعدشم بهش بگو دیگه خاطرات و خوابشو برات تعریف نکنه،بهش بگو خوبه من همچین عشقی از گذشته داشته باشم و هر شب خوابش ببینم؟

واقعا چرا مردا حقی که برای خودشون قائلن واسه خانوما نیستن،واقعا نمیفهمه که داره ازارت میده؟یا داره از نقطه ضعفت سواستفاده میکنه

خدایا شکرت هزاربار

بیخیال حالا فهمیده ت برات مهمه گیر داده ب عشق قدیمی....عزت نفس داشته باش اصلا درموردش خزف نزن اگرم فراموش کنه تو یادش میندازی...داری پررنگش میکنی توزندگیت معلوم نیست کی بوده و کجا هس اگه الانم میدیدیش اونقت بد بود

توهم مقابله به مثل کن چمیدونم بگو منم بچه بودم عاشق شدم خانواده ها مخالف بودن نشد هنوزم به یادشم ببین عکس العملش چیه بعد بگو خوشت میاد دم به دقه بگم ای هیچی عشق اول نمیشه وای خوابشو دیدم عجباااا اعصابم خورد شد  

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز