منم مثل توم ۱۸ ام چند روز دیگه تموم میرم تو ۱۹
ی خانواده ما رو میشناخت معرفی کرد
گیر داد واسه اشنایی بیایم اول ، دیروز مادر پسره و دوتا از خاله هاش اومدن خونمون وخیلی پسندن کردن و بحث عقدو خواستگاری و.. همه چیو کردن پسره برا کارش تبریزه ۱۰ ساعت راه بیاد گفت ی مدت مرخصی زیاد گرفته برا عروسی معلوم نیست کی بیاد ، ولی هروقت بیاد میایم دیگهدخواستگاری و..
عکس پسرشو نشون داد و عکس منم مامانش گرفت ک نشون خانوادش بده
انقدر استرس دارم... و کلا نگران