امروز خیلی هوا سرد بود رفته بودم مدرسه داشتم بر میگشتم که ی سگ کوچولو بود در مرغ فروشی کنار گوشه پله ها نشسته بود دستشو گذاشته بود روی سرش خیلی گلم سوخت واسش العی از قبلم بارون امده بود کلان خیس شده بود .
خسته از ادما ولی خب ببازم باهشون کنار میام مهربونیم بستگی به خودت داره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.