چرا هر خاستگاری میاد میگه آشپزی بلدی شما

حق طلاق و حق تحصیل و ....هم میخوان به علاوه مهریه!!!

چند روز پیش یکی میگفت خواستگار باید تضمین بده خانواده اش کوچکترین بی احترامی نکنه!!!!

بعد میگنچرا خواستگار نیست چرا پسرا بگیر نیستن!!

کاری به این سایت ندارم ولی تو دور و وریام انگار فقط منم آشپزی میکنم اونم از وقتی خانه دار شدم تمام خانمای شاغلی ک میشناسم مثل استارترن و به نظرم کارشون درسته عمرشون پای گاز و اشپزخونه تلف نمیکنن مگه زن بودن وصله به اشپزخونه و زن باید بار اشپزخونه رو به دوش بکشه؟

والا همینه من الان فکر میکنم اگه یه درصد با این طرز فکر یرار زود وارد زندگیمبشم صد درصد زندگیم از هم میپاشید و کلا جنگ اعصاب بود

بالاخره دو طرف دنبال ارامشن اینجا انگار مردارو به بردگی میگیرن

اگه قراره کار خونه تقسیم بشه درامد خانمم بدون منت باید تو خونه خرج بشه کامل مثل درامد مردا که هر ما کامل خرج میشه و بقیه ی مسئولیتای اقا هم باید نصف بشه

خیرچنین چیزی نیست!

ولی اگر خانومشاغله و حقوقشو داره تو خونه میاره پس داره به اندازه همون مرد کار انجام میده

حالا بیاد کارای خونه رو هم انجام بده؟؟ مرد خیلی خوشبحالش نمیشه اونوقت؟

اونموقع بله صد در صد باید تقسیم وظایف کنن و مردهم موظفه اشپزی و انواع کار خونه رو انجام بده

اما وقتی خانوم شاغل نیست یا حقوقش رو تو خونه نمیاره پس باید کارارو خودش انجام بده و بخاطر بچه هم که شده اشپزی یاد بگیره

دقیقا منم همین میگم خب استارتر دوست نداره تو اشپزخونه باشه پای گاز باشه و ترجيح میده بیرون کار کنه از پولش برای خرید غذا استفاده کنه این یه انتخابه ولی عزیزان نی نی سایتی میگن چون زنیم باید حسابی کدبانو باشیم

مثل این بگن تمام مردا باید کار فنی بلد باشن تعمیر ماشين بلد باشن کارای برقی بلد باشن و ...

عزیزم خیلیا واقعیت زندگی هاشونو نمیان بگن از اول تا الان مگه یادت رفته دوران مدرسه هرکی بیشتر از همه درس میخوند میگفت من هیچی نخوندم اخرم 20میشد

الانم هر زنی بیشتر تو خونه به هنسرش احترام میذاره بیرون از خونه خیلی چصی میاد که من فلان میکنم و... به چشمم دیدم که میگم

از اقوام ما اینکارو کردن و پشیمونن

الان مثلا یکیشون میگه کاش از اول باهاش طی میکردم حقوقمو تو خونه نمیاوردم

حالا اون شوهرش گاها کمک میکنه تو خونه

اما این بابت حقوق خودشم بایدبه شوهرش جواب پس بده که چی خرج کرده و چی خرج نکرده

ولی خب منم سالهای اول آشپزی نمیکردم به اون صورت شاید هفته ای یه بار اصلا بلد نبودم آخر هفته ها میرفتم از مادر شوهرم یاد میگرفتم دیگ بعد از مادر شدنم مجبور شدم آشپزی کنم الان آشپزی ام عالیه ولی چه فایده از گاز و یخچال بدم میاد دختر دیگه نمیتونم تحمل کنم روحیات من با آشپزخونه سازگاری نداره برای همین اسی رو درک میکنم

بخدا دلم میخواد هرچی ظرف بشکنم از حرص و سمت آشپزخونه نرم

بله درسته.

دو طرف باید با هم توافق کنن.

ولی اینکه استارتر میگه چون خودم شام نمیخورم ، طرف هم نباید شام بخوره یا ... ، اصلا منطقی نیست.

حتی غذای بیرون هم همیشه نمیتونیم استفاده کنیم.

مگر اینکه یک نفر مطمئن غذای خونگی سالم درست کنه یا تو خونه مون بیاد و آشپزی کنه.

الان بعضی از زوج ها رو میبینم ، هر دو تا حدی آشپزی بلد هستن.

یا مثلا یکی وسایل و مواد غذایی لازم برای پخت غذا رو آماده میکنه ، دیگری پخت و پز رو انجام میده و درواقع با هم همکاری میکنن.

کاری به اونا ندارم منم یکی از ملاکام این همسرم اشپزی بلد باشه نه اینکه اون درست کنه.اما مثلا درهفته یه روزش رو دوروز اون درست کنه...یا مریض شدم نبودم ادم خسته میشه هررروز هرروز

بعدشم من خودم دوست دارم برای همسر ایندم غذا بپزم با لذت بخوره