منم برام کیک خرید بعدم رفت رو مخم که ببخشید پول ندارم برات هدیه خوب بخرم منم گفتم اشکال نداره هرسال همینه منو عادت ندادی به طلا که امسال داری ازم عذر خواهی میکنی
بعد باد و بق کرد گفت خب بیا کفش بخر بعد داشتبم میرفتیم کفش بخریم گفت وای اگه این کفشو برات بخرم خیلی اذیت میشم و به مشکل میخورم منم عذاب وجدان گرفتم لحظه خرید کفش حالم بد شد از عذاب وجدان دیگه کفش نخریدم بعد رفتیم برام قسطی لباس خرید بعد یه لحظه برا خودم ناراحت شدم که چرا باید من همش قبل مناسبتا پول بزارم کنار اما اون اهمیت نده بعد رفتم تو خودم بعد غر زد چرا تو خودتی منم گفتم لباسمو دوست ندارم بعد اومدیم خونه منو زد
اینم از داستان روز زن من
۱۵۰ میلیون دستبند طلا خرید برای مادرش بعد خودش مستاجره؟
کادوی روز زن برای همسرش ۵۰۰ هزارتومن؟؟
مگه میشه
یعنی مادرشوهرت که ی پاش لب گوره طلا بهش واجب بوده که آتیش بیافته توی زندگی پسرش؟؟
بخدا آخرو زمونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
