شوهرم گفت تف میندازم تو روت..و واقعا میخواست بندازه.این بشر اندازه سر سوزن هم منو نمیخواد. زده به سرم بره طبقه چهارم و خودم رها کنم.و راحد بشم. همه حرفی بهم میزنه بهم میگه دیونهروانی در صورتی که از بس اخلاقش تنده سر کار جای شیفتشو عوض میکنن مدام..بخدا کاش میشد میرفتم خودما میکشتم راحت میشدم
اگه بچه نداری حتما جدا شو اعصابتو داعون میکنه فردا روز هزار جور مشکل اعصاب و روان میگیری
بچه دارم دوتاهم دارم..افسردگی و استرس گرفتم از دستش.مدام میزنه تو سرم بد و بیراه میگه ب ننه بابام درصورتی که ننه بابا خود سواد خوندن نوشتن ندارن.ببخشیدا ولی میگفت اونجام توی لنگ ننت