2777
2789
عنوان

دوست داشتین چه رمان فارسی فیلم بشه

344 بازدید | 52 پست

اول اینکه سخیف اینترنتی نباشه چاپی باشه نگارشش هم آبرومند 

من خودم کارهای آزیتا خیری رو میپسندم بین رمان های عامیانه یه پله از هم رده هاش بالاتره 

مخصوصا بوی درختان کاج و من غلام قمرم داستان هاشون قدیمی بودن

فقط میدانم هیچ نمیدانم!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

 رمان عشق بر باد رفته

رمان گیتاریست شرور

و ی رمان به رسم عاشقی 

و رمان متجاوز عاشق نرگس و..

خب من کاربری سوم ارمیتا su و ۳ ستایش ۱۳۸۹هستم به دلیل تعلیقی  های زیاد کاربری هام این یکی کاربریم رو  هم سه هفته پیش زدم با شماره خالم🤣

چراغ ها را من خاموش میکنم

شوهر آهو خانم

منِ او

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

شوهر آهو خانم قبل انقلاب فیلم داشت ولی ندیدنش به ز دیدنش

چرا؟

از نظر بازیگری،کارگردانی خوب نبود؟

یا دقیقا مثل رمانش،کفر آدمو درمیاورد؟

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

چرا؟از نظر بازیگری،کارگردانی خوب نبود؟یا دقیقا مثل رمانش،کفر آدمو درمیاورد؟

قدیمیه دیگه خوش ساخت نیست کسی هم نیست حتی فیلم های پوسیده رو مرمت کنه قابل دیدن باشه

فقط میدانم هیچ نمیدانم!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792