این نظر منه البته شرایط متفاوتی
ولی بدون تحقیر طرف مقابل و حس شرمنده بودن و مقصر بودن به بچه واقع چالش نبود برای من و خیلی شرایط عادی تر بچه آیی هست که وسط دعوا بزرگ میشه
اسی اول برو دنبال کار و پول
بعدم حضانت بچه هات رو بگیر
برا من موقع طلاق یه دفعه فت بچه رو بهت نمیدم بعد دوسال دادگاه رفتن و قول و قرار زد زیرش
منم گفتم پدرشه نمیتونه نگهداره داره لج میکنه
زن گرفت نامادری بچم رو خیلی اذیت کرد
آخرم با شماست و دادگاه تونستم بچم رو بگیرم
تازه دادگاه بازم حق رو به من نداد گفت رو بدن بچه جای شکستگی نیس
گفتم دستاش رو زده کبوده گفتن تنبیه کوچیک بوده
بهزیستی راضی کرد بچه رو بهم بدن بدون حضانت یا نفقه
وقتی شوهرت بد رفتاری بکنه باهات ،و هر لحظه امکان داشته باشه از دستش به خاطر فشار روحی زیاد سکته کنی بمیری ، و سایه ای نمونه که بچت بخواد زیرش باشه ،طلاق از موندن بهتره .حداقل زنده میمونی.یکی باید اینو به خودم بگه.عین سگ فحش میشنوم از شوهرم ولی چون پسرم کوچیکه ،از طلاق میترسم.یکی بگه انشالله مدرسه رفتن پسرت ،ته دلم میخندم که اصلا زنده میمونم اونروزو ببینم؟! یا وقتی باباش معتاده و مدام بددهن و عصبیه اصلا مدرسه زورش میرسه اون بچه رو درست تعلیم بده؟!
خدا لعنت بکنه زنیکه رو،شوهر منم احتمالش هست دبه بکنه الان میگه نمیخوام زیر سرش بلند شده میگه بمن کاری نداشته باش بشین زندگی بکن ولی من پس انداز میکنم اینم بگم دوس نداره بچه هارو احتمال قوی میگه برین از خداشه بره اون زنیکه رو بگیرا براش بچه بیاره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
