من یه دوستی دارم
میگفت کارم به دادگاه افتاد
بعد تو این مدت هم شوهرش زن میآورد به خونش
تو تخت خواب زنش
بعدش شورای حل اختلاف این زن و شوهر رو آشتی میده
زن که برمیگرده خونش از خونش ک ا ن پیدا میکنه
شوهرش هم گردن میگیره خیانتش رو
می گه آره زن می آوردم خونه
بعد به زنش میگه یکی رو آورده بودم حین رابطه زمین رو چنگ میزد
خدا لعنت کنه شوهره رو دوستم الان بعد ۵ ساله کاملا افسردگی گرفته
خیلی شدید کتکش میزد زشت ترین فحش ها رو بهش میداد سر حرف مادرش و خواهرش ی عالمه کتکش میزد خانواده دختر ده بار درخواست طلاق دادن دختر بدبخت رو ی جوری ترسونده عزت نفسشو ازش گرفته که میترسه رو حرفش حرفی بزنه. ترس تحقیر تو وجود زنش کرده باورت میشه خواهرشوهراش میگن حیف داداشم زنش ديوونه هست
ما همسایمون شوهرش برده بودتش خونه باباش اسرار که نیا خودم میام دنبالت اینم مشکوک شده بود یواشکی رفته دیده شوهرش و با زنه تو خونش وضع ناجور نفت ریخت رو خودش و اونا آتیش بزنه اونا فرار کردن زنه خودش و آتیش زد مرد یه پسر ۲ساله داشتن مرده بعدش ازدواج کرد چند بچه داره عین خیالشم نیست
چرا انقدر خیانت زیاد شده
امروز با دوستام داشتم حرف میزدیم همچین بحثی بود چیزی که من از حرفاشون فهمیدم اینه که همشون قبول کردن تو اینده قراره بهشون خیانت بشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
