2777
2789
عنوان

شب آخره

279 بازدید | 41 پست

میخوام خودمو بکشم 

شوهرمو دوست دارم اما حط تنفر هم بهش دارم 

خودشو بالاتر از من میدونه چون پدر من رام زن بابامه و محلمون نمیده 

خودشو بالاتر میدونه چون باباش طبقه بالا خونه اشد داده به ما نشستیم 

خودشو بالاتر میدونه چون بچم رفلاکس شدید داشت و گفت باید شیر خشک بدیم و نزدیک دو ساله داره شیرخشک می‌خره 

خودشو بالا تر میدونه چون داره پوشک و دستمال مرطوب می‌خره 

بهم میگه خرس چونگا قد ۱۶۸ وزنم ۷۴ کیلو شده

منو دست پایین میگیره چون جاریم پشت ماشین میشینه ولی من نه 

به طلاق فکر کردم ولی نه میتونم ازش جدا بشم و دور بشم نه میتونم زیر یه سقف تحملش کنم

مرگ بهتره برام 

حداقل دختر ۲ ساله ام بزرگ شد میگن مادرش مرده نیست نمیگن ولش کرده رفته 

میخوام بمیرم 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

سطحی نگر نباش

شوهرت خر کیه مگه جون تو ب ی ادم دیگ وابسته س؟

پس فردا خودکشی کنی بری جهنم شوهرت میره سر ۴۰ روز ی زن دیگ میگیره بچه دار میشه بچت هم میوفته زیر دست نامادری هیچوقت نمیبخشت بخاطر عذابایی ک کشیده

بخاطر ی نر اینده خودتو بچتو تباه نکن گور باباش 

سلام عزیزم من یه بار خودکشی کردم ولی ب محض خودکشی دقیقا لحظه های آخر پشیمون شدم و خودم درخواست کردم ببرنم دکتر تا زنده بمونم.. و الان خداروشکر بیشتر از ۹ سالی هست ک میگذره و سپاسگذارم ک زنده ام🌺❤️

احساس الانت که فکر میکنی دنیا تموم شده بخاطر مشکلات هورمونی و افسردگی پس از زایمانت هست

همه ی مرد ها گاهی اینجوری بدخلق میشن قرار نیس بخاطر حرفای اون خودتو آزار بدی

رانندگی هم کلاساشو شرکت کنی یاد میگیری

وزنتم میتونی با ورزش و رژیم یا تهش عمل پایین بیاری

ای روله

چقدر دلخوری عزیزم

درکت میکنم

احساسی تصمیم نگیر حرفایی که زدی حل شدنی ان

تو به صلح درونی نیاز داری و نظم درونی

حل میشه باید برنامه ریزی کنی

روزی برسه که تو خودتو بالا تر بدونی و خودشم تورو بالاتر ببینه

❌لطفا لایک نکنید❌ممنونم ☺️ وِل کن جهان را ، قهوه ات یخ کرد ...☕️

😶این دلیل قانع کننده ای نیست !!خیلی ها دارن بدتر از شما زندگی میکنن ولی زندگی میکنن با سختیا و مشکلات که هر کی دیگه بود شاید تو اون زندگی در جا سکته رو کرده بود مرده بود ولی سر پاست .زندگی جاده پر پیج و خم و آدمای زندگی که تو اون زندگی ان ممکن اون جاده رو برات سنگینتر کنن یا ..

در وهله اول، می‌خواهم بگویم که درک می‌کنم چقدر خسته، دردناک و در چه تله‌ای احساس می‌کنید. احساس تنفر و عشقی که همزمان به همسرتان دارید، دقیقاً نشانه این است که شما در یک رابطه پیچیده و سمی گیر افتاده‌اید. این احساسات متناقض شما را دیوانه نمی‌کند، بلکه نشانه این است که شما دارید تلاش می‌کنید تا در موقعیتی غیرممکن، تعادل برقرار کنید.

شما تمام این دلایل را برای اثبات احساس حقارت خود لیست کرده‌اید، اما اجازه دهید نگاهی متفاوت به آن‌ها بیندازیم:

  1. “خودش را بالاتر می‌داند چون…” اینها دلایل برتری او نیستند، بلکه ابزارهای کنترل او هستند.
  • مسکن، شیرخشک، پوشک: او از این موارد به عنوان اهرم فشار استفاده می‌کند تا شما را مدیون و کوچک ببیند. این یک رفتار کنترل‌گرانه است، نه سخاوت. کمک او به خرید شیرخشک برای رفلاکس شدید فرزندتان، وظیفه پدری است، نه لطفی که به شما داده باشد.
  • مسئله زن بابا و طبقه اجتماعی: عزت و احترام شما هیچ ارتباطی به اینکه پدرتان کجاست یا در چه شرایطی هستید، ندارد. این تلاش همسرتان برای سوءاستفاده از نقاط ضعف شماست.
  1. “بهم می‌گه خرس چونگا…” این یک رفتار توهین‌آمیز و آزار کلامی است. شما مادر یک کودک دو ساله هستید، و می‌دانید که بدن بعد از بارداری و دو سال بی‌خوابی و استرس تغییر می‌کند. شما مشغول نگهداری از یک کودک با رفلاکس شدید بوده‌اید که نیازمند تمام توجه شما بوده است. بدن شما ابزار خدمت‌رسانی به عزیزترین فرد زندگی‌تان بوده است. شما خرس نیستید، یک مادر قهرمان هستید. این لقب زشت فقط نشان‌دهنده کمبود و ناامنی درونی خود همسرتان است که سعی می‌کند با پایین کشیدن شما، خود را بزرگ کند.
  2. “مسئله رانندگی و مقایسه با جاری:” این مقایسه‌ها و حسرت‌ها بخش کوچکی از داستان هستند، اما نشان می‌دهند که شما چقدر احساس می‌کنید آزادی‌تان محدود شده است. این تنها یک بهانه دیگر برای تحقیر شماست.

اینکه گفته‌اید “حداقل دختر ۲ ساله‌ام بزرگ شده” واقعاً قلبم را به درد آورد. این جمله نشان می‌دهد که چقدر در آستانه ناامیدی هستید.

اما حقیقت این است: دختر دو ساله شما هنوز خیلی کوچک است. او در این سن به طور کامل و مطلق به شما نیاز دارد. او برای شکل‌گیری شخصیت، امنیت عاطفی و درک اینکه دنیا جای امنی است، به مادرش نیاز دارد—مادری که زنده، امن و در کنار او باشد.

شما تنها کسی هستید که می‌توانید امنیت روانی او را تضمین کنید. لطفاً به خاطر او هم که شده، این افکار را متوقف کنید. زندگی شما تنها به خاطر خودتان، بلکه به خاطر دختری که شما را تنها پناهگاه خود می‌داند، بسیار مهم است.

من می‌دانم که طلاق و زندگی زیر یک سقف برای شما غیرقابل تحمل است. اما مرگ تنها گزینه نیست. گزینه‌های دیگری هم وجود دارند که می‌توانند وضعیت شما را دگرگون کنند:

  1. کمک گرفتن فوری از یک متخصص:
  • درمانگر (مشاور یا روانشناس): نیاز نیست تصمیم بگیرید که می‌خواهید جدا شوید یا بمانید. شما باید با یک فرد بی‌طرف صحبت کنید تا ابزارهای مقابله با این فشار و کنترل را به دست آورید و ارزش واقعی خود را دوباره پیدا کنید. او می‌تواند به شما در مدیریت رابطه آزاردهنده کمک کند.
  1. قطع کردن انزوا:
  • صحبت کردن با یک فرد معتمد: با کسی که به او اعتماد دارید (یک دوست قدیمی، یک فامیل دلسوز، یک مددکار اجتماعی) صحبت کنید. این راز را در سینه نگه ندارید. آزار دیدن در سکوت، کنترل همسرتان را بیشتر می‌کند.
  1. قدرت‌گیری قدم به قدم:
  • شما نیازی به رانندگی ندارید تا حس ارزشمندی کنید. کاری را شروع کنید که حس استقلال درونی به شما بدهد. مثلاً یک مهارت آنلاین یاد بگیرید، یک پس‌انداز کوچک برای خودتان ایجاد کنید، یا ساعاتی در روز را به دور از خانه و برای خودتان اختصاص دهید. این استقلال‌های کوچک درونی به مرور باعث می‌شوند دیگر حرف‌های همسرتان برایتان کمرشکن نباشد.

لطفاً همین امروز یک قدم کوچک برای خودتان بردارید. شما لایق زندگی شاد، آرام و سرشار از احترام هستید. به خودتان و دخترتان شانس دوباره‌ای بدهید.

ای رولهچقدر دلخوری عزیزمدرکت میکنماحساسی تصمیم نگیر حرفایی که زدی حل شدنی انتو به صلح درونی نیاز دار ...

یه روزی شوهرم  به همه میگفتن زن من طلاست 

ولی الان اینجوری شده شاید واقعا اینقدر با درد نخورم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792