اصلا حوصله ی کسیو ندارم دوست ندارم کسی حرف بزنه وقتی خواهر بردارم تو خونه دعوا میشن من از دست شون روانی شدم طاقت سر و صدای بلند ندارم الان حدود ۳ هفته ای هس انگشت شستم بی دلیل سفت میشه و میلرزه بعد خودش آروم میشه حدود ۵ یا ۶ ثانیه، وسواس فکر زیاد دارم اعتماد ب نفس ندارم همش عصبیم حوصله گریه کردن ندارم جلوی کسی اصلا گریه نمیکنم چون دوست ندارم اشکمو ببینن از تنهایی خسته شدم ولی گاهی وقتا همین تنهایی رو ترجیح میدم زود از کوره در میرم هیچ ذوقی ندارم وقتی عصبی میشم باید یکی رو کتک بزنم یا یه چیزی بشکونم انگار خون جلو چشامو میگیره ، مامانم میشه باید ببرمت پیش روانپزشک
اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب