2777
2789
عنوان

رفتو امدتون با خونه مادر شوهرتون چطوریه

| مشاهده متن کامل بحث + 383 بازدید | 41 پست
نه بابا ۱۴ شهریور عروسیمه تو به این میگی زیاد نامزدم از الان داره تو گوشم میخونه صبح پاشدی کاراتو کر ...

اینطوری که احتمالا مادر شوهرت هم ناراضی باشه

یه بچه رو فرستاده سر خونه و زندگیش و ایشون یکی دیگه رو میخواد با خودش اضافه کنه که چی بشه؟!

هم شما و هم بقیه نیاز به آرامش و آسایش دارید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نرفتن برا من بهترین تصمیمهولی هرچی همون اول عادت دادیاگه دعوت کردی باید همیشه برنامه ات باشهمیدونی ا ...

هنوز عادت ندادم ۱۶ روز دیگه قراره برم سر خونه زندگیم تازه زندگیمو شروع کنم

نه بابا ۱۴ شهریور عروسیمه تو به این میگی زیاد نامزدم از الان داره تو گوشم میخونه صبح پاشدی کاراتو کر ...

تاپیک صمیمیت ممنوع بانو آرتمیس رو سرچ کن بخون  کلی راه حل داده

ܟ߭ܥ⁧⁧⁧ߊ⁧⁧⁧ࡅ࡙ߊ⁧⁧⁧ܝܝ݅ܝܭܝ⁧⁧⁧ࡅߺ߳ࡉ🌱
هنوز عادت ندادم ۱۶ روز دیگه قراره برم سر خونه زندگیم تازه زندگیمو شروع کنم

ببین برای خودت یه مشغله درست کن درس کلاس کار 

هرکی وعده غذاییش با خانواده شوهرش یکی بوده هم به مشکل خوردن هم این عادت دیگه ترک نشده

منطقی و با زیرکی رفت و امدتو و کم کن

تو بخواهی می شود🌱

تو یه ساختمان هستند کارتون سخته هم باید جلو چشم باشی هم فاصله رو حفظ کنی مدیریت قوی میخواد ...

ما در یک شهریم و دور از هم معمولا دیر به دیر میرم ،دوهفته یه بار ،۱۰ روز یه بار ...به خاطر این دیر میرم چون وقتی میرم همه سیخ میشن پای تلویزیون و فیلم دیدن اونم فیلم های تکراری شبکه آی فیلم و میدونن هم آخر فیلم چی میشه ولی باز طوری نگاه میکنن انگار اولین باره ...خیلی بدم میاد از این اخلاقشون...

وای چرا حس کردم شوهرت میخواد هزینه ای برای خودش تو خونه نباشه😂

بعد عروسیمون رو نمیدونم چی بشه اما ما تو این دوران نامزدیمون انقدری که بیرون غذا خریدیم میلیونی میلیونی غذا خوردیم فکر نکنم بخاطر خوردو خوراک خریدن بگه تو خوردن کم نمیاره ولی احساس میکنم وابستگیه شدیدی به مادرش داره از طرفی پدرش فوت کرده و نمیخواد مادرش تنها باشه منم حرفم اینا خاهرش که ازدواج کرده همین الانم نامزدم سرکاره اون خونه تنهاست و عادت کرده خب بعد عروسی هم همینه چه فرقی میکنه اون به تنهایی عادت کرده 

میدونی چیه شوهرت شاید میخواد از رو زرنگی بگه ناهار شام اونجا باشین تا هزینه ای نکنه..

در نگاه اول شاید فکر کنی که اره بزار برم پولا مونو خرج نکنیم..

درسته پول خرج نمیکنی ولی به جاش وقت و انرژی و توان و اعصابت خرج میشه..

به خاطر خوردن مثلا یه بشقاب قرمه سبزی باید سبزی یه خانواده و مهمون هاش رو پاک کنی بشوری خرد کنی و سرخ کنی و...

برای چندین نفر هر هفته اشپزی کنی 

ظرف بشوری 

خونه رو مرتب کنی و....

و اخر هم منت روت باشه که شام و ناهار اونجایی

ولی در اصل در برابر کاری که میکنی یه شام و ناهار خیلییییییییی هم کمه 

اون وقت رو بزاری بری کار کنی بهتر نیست؟

چرا هم خودت رو از جون بندازی هم پولش بره تو جیب شوهرت و....

به هییییییچ وجه قبول نکن.

فکر نکن حالا اولشه بزار برم بزار برم بعد دیگه نمیرم

همون روزای اوله که نوع رابطه و انتظارات رو شکل میده

همه چیت رو جدا کن

هر وقت هم خواستی بری تلفن بزن بگو من دو ساعت یه ساعت دیگه میام پیشتون..

نه که بری درشون رو بزنی بری تو

بزار بفهمن که تو فقط مهمونی نه خدمتکار 

هنوز عادت ندادم ۱۶ روز دیگه قراره برم سر خونه زندگیم تازه زندگیمو شروع کنم

زندایی من هفته ای یه روز از اول گفته میاد خ مامان جونم.گاهی سختشون میشه ولی دیگه عادت دارن.سعی کن توافقی از اول حلش کنی

بعد عروسیمون رو نمیدونم چی بشه اما ما تو این دوران نامزدیمون انقدری که بیرون غذا خریدیم میلیونی میلی ...

ب همسرت حرفی نزن چون بحث فایده نداره بگو باشه میرم ولی بعد یه روز بگو خوابم میاد ، ی روز بگو کار داشتم، ی روز بگو امروز نشد و هفته یکی دوبار ی سر بهش بزن ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز