بچه ها من فعلا مجبورم با خواهرشوهرم تاحدود تقریبا ۱ماه تو ی خونه باشم
بعد دخترش ۹سالشه وی دونه هم۷سالشه
بجای اینکه هرچیزی ک بخوان بگن رو ب ننشون بگن ب من میگن وهمش میگن زن دایی و داستان های چرت وپرتشون رو هم همینطور بشدت پرحرفن خسته شدم بخدا حالاماز این کلمه بهممیخوره
فک کنید میرید دسشویی تا برمیگردید یکی بهتون بگه زن دایی چرا اومدی چ کارکردی و...
چ رفتاری کنم ولمکنن
من ۱بچه ۱ساله دارم وهمباردارمماه ششمه خودم ب اندازه کافی از بیخونگی بدهکاری وبچه داری کلافم دیگه اعصابم نمیکشه