2777
2789
عنوان

انتقام

| مشاهده متن کامل بحث + 438 بازدید | 76 پست
تو چقدر نسبت به سنت بزرگونه رفتار می‌کنی و حس میکنم سنگی احساس نداری

بزرگونه رفتار نمیکنم 

وقتی ادمی عصبانی عه ترجیح میدم نظری ندم که بدترشه

ادما توی لحظه تصمیماتی میگیرن که گاها درست نیست 

مخصوصا وقتی که خانواده وسطه

واقعا چرا عمه ها اینطوری ان؟

برگشته میگه پول بابام برای اوناست نه من 

و این اولین بارش نیست این جور حرف میزنه 

پارسال من درگیر فیبروم رحم بودم ، احتمال سرطانی بودن وجود داشت همه جا پر کرد حالا باید پول های داداش گلم واسه درمان این خرج بشه و عملم کردم اومدم خونه اومد عیادت شلوارمو کشید. پایین گفت آخی بدبخت شوهرت چه زجری باید بکشه 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بیخیال...مامانت ازسر بزرگی و دلرحمیش بوده بابات اگر مَرد واقعی باشه هیچوقت زن دسته گلشو بخاطر حرف خو ...

ای کاش نبود دل رحم 

چقدر پارسال جیغ و داد کردم به تو چه نبرش 

گوش داد 

حالا بخوره 

برگشته میگه پول بابام برای اوناست نه من و این اولین بارش نیست این جور حرف میزنه پارسال من درگیر فیبر ...

بهتره پدرت باهاش صحبت کنه

«یک احساساتی هست یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند, نمی شود گفت ، آدم را مسخره می کنند؛ هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می کند..🌱» |صادق هدایت

برگشته میگه پول بابام برای اوناست نه من و این اولین بارش نیست این جور حرف میزنه پارسال من درگیر فیبر ...

ای وای خاک عالم توسر عمت ن نگذر ازش عزیزم برین رو کل هیکلش به توچه اخههههههه چه عمه تاکسیکی داریییییییی تروخدا دراسرع وقت قطع رابطه بله پرکن سربطان داره بگو مادر من بردش این ور اونور شوهرش گردنش نمیگرفت هیچکس اینو ادم حساب نمیکرد مامان من گفت پخیههه تا سریع کات بشه رابطتون

بیخیال...مامانت ازسر بزرگی و دلرحمیش بوده بابات اگر مَرد واقعی باشه هیچوقت زن دسته گلشو بخاطر حرف خو ...

نمیتونم واقعا ، نمیتونم 

باز اولش نیست 

میگم که من سال قبل فیبروم رحم داشتم هر جا نشست گفت سرطان داره بابام باید حالا خرج شیمی درمانی بده و از اون ور از عمل اومدم شلوارمو کشید پایین جای بخیه ببینه و برگشت گفت آخی شوهرت چجوری بعدا تحمل کنه 

مجردم 

پدرت می‌دونه؟

نه نیست سفر کاریه ، ولی زنک زدم پشت تلفن گریه کردم و همه چیو گفتم ، الان هم تو تل پیام دادم نوشتم یه مو از سر مامانم کم بشه یا اتفاقی برای زندگیمون بیوفته ابرو براش نمیزارم

ادم این طوری زیاد دیدم، ب نظرم اینارو باید بحال خودشون گذاشت با طرز فکرشون به اندازه کافی اذیت میشنخ ...

ای کاش خوب نمیشد 

سقط میشد 

زندگی به عموم بهم ریخت حالا افتاده به جان زندگی ما

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792