2777
2789
عنوان

دوست پسر روانی که رفت

876 بازدید | 43 پست

سلام میخواستم اکسمو توصیف کنم 

ما حدودا پنج شیش ماه باهم بودیم ایشون توی جیبش ی قرون پول نداشت ، کار نداشت ، تا ۱۲ ظهر می‌خوابید بعد میرفت کافه برادرش تا ۱۲ شب ، دوباره ۱۲ شب تا ۳ بامداد بیدار میموند ، از لحاظ روحی داغون بود ، فوق العاده سیگار زیاد می کشید ، روی تن و بدنش جای چاقو بود ، قبلنا دعوا زیاد می‌کرده اما به گفته خودش گذاشته بود کنار . ی ماشین جیپ درب و داغون زیر پاش بود ، باباش هم دوتا زن داشت ولی اعضای خانواده باهم اوکی بودن ، فالویینگ های اینستاگرامش هم که نگم همه دختر بودن .

حالا جونم براتون بگه که من چون از قبل از توی رابطه رفتن مون ی کراش ریز روش داشتم وقتی آمد دایرکتم و شروع کرد به مخ زدن ، با اینکه حدودا دو ماه مقاومت کردم اما دلو باختم ، تا می‌تونستم بهش محبت کردم ، براش غذا فرستادم در کافه ، بعد از سه ماه به من گفت دوست دارم ، کم اهمیت بود ، اصلا اهمیتی نمی‌داد ، ی بار میخواست منو ، ی بار نمی‌خواست ، شبا تا ساعت ۱ منتظر میموندم از کافه بیاد تا یک ساعت چت کنیم ، من پست میزاشتم توی اینستا لایک نمی‌کرد اما تمام پست های ی پیج دختره رو لایک کرده بود ، محبت درست حسابی نمی‌کرد ، چندماه تماما فقط صادقانه بهش محبت کردم ، روزی یکی و دوبار زنگ میزد بهم ، آخری ها اگه من نمیزدم اونم نمیزد ، جالبیش این جاست با من از ازدواج هم حرف میزد ، کل عالم و آدم رو هم مقصر این بی پولی و روحیه داغونش میدونست ، آخرش هم هفته پیش آمد گفت بلاتکلیفم ، روز بعدش هم گفت تو کنار من داغون میشی ، نمیتونم ی زندگی خوب درست کنم برات ، بیا تمومش کنیم  اما خواهش میکنم بزار دوست هم باشیم و پشت هم بمونیم .

موافقت کردم با جدایی نه خواهش کردم و نه التماس .

به خاطر اینکه اون رفته ناراحت نیستم چون من درد رو توی رابطه حس کردم دردشو کشیده بودم ، من فقط از خودم ناراحتم از اینکه اعتماد به نفس پایینی داشتم ، کاری کردم همچین آدمی منو نادیده بگیره و آخرش خودش بره ، من ناراحتم از سادگی خودم از محبت بی جا ، از اینکه اینقدر صادقانه دوسش داشتم ، از اینکه اینقدر بهش امیدواری میدادم که همچی درست میشه ، باهم درستش میکنیم و کلی چیزای دیگه .....

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تعریف از خود نباشه اما من واقعا خانواده با اصالتی دارم و از لحاظ مالی هم مشکلی ندارم ، اما با این حال به ایشون میگفتم بی پولیت مهم نیست ، بالاخره درست میشه ، یعنی یجورایی چشامو بسته بودم روی همچی.

ایشون حتی دانشگاهم نرفته بود و دیپلم بود فقط .

اسی شد تجربه فداتشم اصلا نه خودتو مقصر بودن نه خودت رو ناراحت کن

چند ماه پیش منم اکسمو تقدیم یه نفر دیگه کردم

دیگه همه چیز عادت شده نه سختیا درد دارن، نه خوشیا لذت.️ وَ خَاطِرِاتی کِـ تِکرارِشان آرِزُوس♡،همون دختری باش که همه جا حرف از rahموفقیتشه♥️⃟🌙 ،در حال تلاش برای تبدیل رویاها به واقعیت✨️ ،خدایا شکرت اکثرا رویاهام و هدف هام به واقعیت رسیدند و فقط چند تا هدف های دیگم موندن اونا رو هم با کمکت میرسم،دُنـیـٰایَـم ڪِـنـٰارِ طُ زیـبـٰا شُـد 💍𝒩❤️✨️،میگذرانیم جهان گذرا را..

اسی شد تجربه فداتشم اصلا نه خودتو مقصر بودن نه خودت رو ناراحت کنچند ماه پیش منم اکسمو تقدیم یه نفر د ...

ممنونم عزیزم ، همیشه میگم کاش یکم خودمو سفت می‌گرفتم ، کاش اینقدر کوچیک نمی‌کردم که ی وقت اون احساس نا کافی بودن نکنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز