دختر خاله ی من از لحظه ای که بدنیا اومد دو سالش بود پیچ گوشتی تو دستش بود زد توی چشمش و یه چشمش کوره الان
و خانوادشو توی یه تصادف هم پدر و هم مادر توی ۸ سالگی از دست داد و بعدش با یه آدم شکاک و عوضی ازدواج کرد که در حد مرگ میزدش و تحقیرش میکرد و بچشو هم با کنکاش سقط کرد و وو و و.... توی فامیل معروفه
و الان توی ۴۰ سالگی بلاخره به آرامش رسیده
شما از ایشون زندگیت بد تره؟؟؟؟
این جمله رو هرگز یادت نره
اینجا بهشت نیست زندگیه
قرار نیست بی نقص باشه اومدیم که رنج بکشیم و یاد بگیریم و بریم