من خسته شدم
۲۴ سالمه
نه کافه رفتم ،نه دوست صمیمی داشتم ،نه تو رابطه با کسی بودم،نه رستوران رفتم،نه گردش،نه غذای خفن، نه لباس خیلی خوب،نه عمل زیبایی ،نه ناخن نه مژه نه رنگ مو
همیشه ساده بودم.هیچی نبود تو زندگیم
کلش رو خونه نشستم،نه تفریح داشتم نه مسافرت خوب نه خرید اون چیزایی که دلم میخواد
خیلی خسته ام،خیلی
کل جوونیم داره مثل یه پیرزن توی خانه سالمندان که تنها بوده و ولش کردن و هیچ پولی نداره میگذره
جوونیم تو خونه پیر شد