2777
2789
عنوان

خیانت

| مشاهده متن کامل بحث + 587 بازدید | 52 پست
نمی‌دونم چی بگم شرایط خیلی سختیه

بابام مجکم زد بم جای دستش هنوز درد می‌کنه

و بلند داد زد ک شیوا سه روزه هرجا میرم سرش می‌کنه تو گوشیم و فلان ..میرم تو آشپزخونه میاد میرم فلان جا میاد

عصاب آدمو خورد می‌کنه

دیگ باهاش حرف نزنم نه؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابام مجکم زد بم جای دستش هنوز درد می‌کنهو بلند داد زد ک شیوا سه روزه هرجا میرم سرش می‌کنه تو گوشیم ...

من میگم خودتو دخالت نده 

اگر مادرت خبر داره و مطمعنی به مادرت بگو با پدرت حرف بزنه ... که از دست کارش برداره ... البته اول باید مطمعن بشی که خبر داره

کاش میتوانستم به زمان تو سفر کنم .. دوباره خندیدنت را ببینم .. بهت میگفتم نگران نباش این حادثه تلخ زندگیت یک روزی فراموش میشه ...ناراحت و غمگین نباش گرچه بزرگ بشی زخم قلبت خوب نمیشه اما وقتی بزرگ بشی حالت خوب میشه ... 💔

من میگم خودتو دخالت نده اگر مادرت خبر داره و مطمعنی به مادرت بگو با پدرت حرف بزنه ... که از دست کارش ...

خبر داره مامانم ولی ب رو خودش نمیاره

همین امروز هم گوشیش میخاست نداد بهش فوری قفلش کرد گفت میخام برم فلان جا

خبر داره مامانم ولی ب رو خودش نمیارههمین امروز هم گوشیش میخاست نداد بهش فوری قفلش کرد گفت میخام برم ...

الان داشتم فکر میکردم که چرا مادرت خبر داره و سکوت میکنه...

پستت رو که خوندم متوجه شدم ... میدونی چرا مامانت کاری نمیکنه ؟ چون نگرانه شوهرت و خانواده شوهرت باخبر بشن و آبرو ریزی بشه .... می‌ترسه جریانو بقیه بفهمند و تو توسط شوهرت یا خانواده اش سرزنش بشی ... 

بنظرم هیچ راهی نیست ... این موضوع رو فقط مادرت باید حل کنه 

کاش میتوانستم به زمان تو سفر کنم .. دوباره خندیدنت را ببینم .. بهت میگفتم نگران نباش این حادثه تلخ زندگیت یک روزی فراموش میشه ...ناراحت و غمگین نباش گرچه بزرگ بشی زخم قلبت خوب نمیشه اما وقتی بزرگ بشی حالت خوب میشه ... 💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792