طبقه پایین ما بیشعور نیستن فقط با در و دیوار درگیرن
خیلی خسیسن چیزی رو تعمیر نمیکنن ... در واحدشون خرابه .. تا انتها باز میذارن و با تمام قوا میکوبن ... بسته نمیشه دوباره ... نشد دوباره ... دوباره ....
زمانش مهم نیس ۶ صبح که مدرسه و سرکار میرن
ظهر
عصر کا چرت داری
شب
نصف شب که از مهمونی میان ....
باید گلریزان کنیم درشون رو تعمیر کنیم
ولی تو خونه مادرم تا دلت بخواد عذاب کشیدم
همسایه ها همه زن و کودک از ۱۰ صبح الی آخر شب تو کوچه ... سر و صدا و جیغ و فضولی و غیبت و ... حتی زیر برف و بارون هم ترک ماموریت نمیکردن