2777
2789
عنوان

زن داداش

| مشاهده متن کامل بحث + 6307 بازدید | 144 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بعد تازه کلی اثاث مامانمو دور ریخته بود

مامانمم ک اومد و فهمید انداخت گردن دادشم !!!

حالا انگاری ما داداشمو نمیشناسیم که تو این وادیا نیست !!!

مامانم هم از این زنای ساده است که دور از جونش تو زندگیش فقط تو سری خورده و بی زبونه 

منم خودش بارها گفته بهم همه میگن خوش به حالت خواهرشوهرت کاری نداره بهت و واقعا هم من هیچ کاری بهش ندارم و حتی واسه عروسیش همه کارارو خودش کرد و اصلا از ما نظر نخواست چون پول هم دست خود داداشم بود همه کارارو خودشون کردن و ما فقط شب رفتیم تالار و اومدیم !

حتی حنای حنابندون رو که ما باید درست میکردیم گفت دوست خودم درست میکنه و به ما نداد و فقط اورد خونه ما که شب برام بیارین !



معمولا خانومای سن بالا که با پسر کم سن ازدواج میکنن همینن حالت مادرانه و بزرگانه دارن.ماهم داریم ازی ...

چند سال اختلاف سن دارند ؟

🔴 سلام این حساب توسط دو کاربرخانم و آقا قابل بررسیه موقع نوشتن کلمات دقت کنین✅👈😱 آیا میدانید؟!😱  اولین موجودی که مقایسه کرد شیطان بود 👺😱 گفت خدایا این از گِله و من از آتشم و ۶ هزار سال عبادت کردم!!! توی سایت؛ تاپیک های که میگن بیاید از خوبی های شوهرتون یا بدیش بگید یا از حقوقتون، از کادوی تولد یاروز زن، عکس از زندگی یا هر تایپک سمی و حال بد کن که سبب ایجاد مقایسه میشه متنفرم و حتما تذکر میدم،چون شما فکر نمیکنید در بطن این تایپک ها، دیگرانی حسرت میخورن 😱 زندگیمونون رو تو چشم نکنیم اگه خوبی داریم نزاریم کسی حسرتش رو بخوره این حسرت برکت زندگیمون رو قطعا کم میکنه👌یکی از مصداق های شکر نعمت اینه نزاریم کسی حسرتش رو بخوره اگه هم ناراحتیم که تایپک میزنیم شوهر شماهم فلانه؟و بمهانه؟ شک نکنید بقیه هم گرفتاری دارند فقط از قدیم گفتن هیچ ماست فروشی نمیگه ماستم ترشه!! پس فکر نکنید فقط شما مشکل دارید نه شما فقط از زندگی بقیه خبر ندارید و ظاهر قضیه رو میبیند یادتون نره✅👈 هییییچ هیییچ ماست فروشی نمیگم ماستم ترشه! هیچ کس نمیاد کمبود و کسری زندگیشو لو بده !  پس چه موضوع خوب چه موضوع بد، لطفا اینقدر تایپک مقایسه نزنید درست نیست!! فکر کردن خیلی خوبه وقتی فکر میکنیم کمتر اشتباه و بهتر عمل میکنیم عیبمونم میفهمیم🛑،✅ قلم میزنیم به نیت افزایش آگاهی ✅ مرضیه کشوری یک مربی خوب برای افزایش سیاست در زندگیه،✅ دوره زندگی مومنانه هم در تنها مسیر آرامش خوبه✅ کانال ایتای  تربیت جنسی فرزندان علی میریان، عالیه اینم آیدیش alimiriyan ✅، اینارو معرفی کردم چون آدمیزاد نیاز به آگاهی داره تا بتونه رشد کنه، کسی که آموزش نبینه و بشینه پشت فرمون، تصادفشم زیاد میشه! پس آموزش ببینیم 🙏✅ راستی اگه تنهایی یا میخوای آروم بشی، وضو بگیر چند دقیقه با خدا خودمونی حرف بزن،اگه امتحان نکردی طبیعیه باور نکنی چقدر موثره! بگو خدایا فلانی دلم شکست بگو کوچولو هستم توانایی حل مشکلم رو ندارم تو کمکم کن بگو فقط تویی برام، عزیزانم هم هدیه تو هستن، خیلی وقتا خطر رو ازم دور کردی که خودم نفهمیدم... بگو کمکم کن حست کنم، چرا با همه میخوایم حرف بزنیم اما از منبع آرامش دوریم؟؟ هر روز باهاش حرف بزنیم👌✅

عاقا همه این کاراش یطرف . چندتاشو فقط تعریف کردم که بهتون بگم بدونید چه ادمیه 


اما یه اتفاقی افتاده که بخاطرش تاپیک زدم اینه که  :

  اینکه تولد بابام بود جمعه هفته پیش

مامانم شهر دیگه بود (بابابزرگم بیمارستان بود رفته بود پیشش )


اینم بگم کلا همین داداشم رو دارم و دوتاییم کلا

منم میخواستم مامانم دو سه روز بعدش بیاد بعد دور هم کیک بگیریم


این برداشته با مادر خودش  رفتن کیک خریده 

ساده ی سفید بدون هیچ طرحی و فقط با سه تا روبان مشکی

عین کیکایی که سر مزار واسه مرده میبرن....

و شام پخته بابامو تک و تنها دعوت کرده سوپرایز کنه !!!!





مامانم که نبوده و خیلی بهش برخورده میگه واسه شوهر من . من مرده بودم دور از جونش که رفته یه زن دیگه کیک خریده

منم بهم برخورده که من تا خونه داداشم پیاده هم میشه برم بیام و نزدیکیم بعد واسه بابام تولد گرفته و منو که اینجام نگفته . حالا مامانم نبود . من ک بودم !


دقیقا از همون شب بابای صحیح و سالمم

 یهویی و بی دلیل افتاده تو جا و اصلا نمیتونه پاشه

پریروزم زنگ زدن امبولانس اومده بردتش یهو حالش بد شده

بعد بابام میگه چشامو میبندم یه دسته زن سیاه پوش میان سراغم منو با ترس میخوان ببرن و میپره


اینم بگم یبار خونه مادر عروس شام رفتیم

شبش منو شوهرم دخترم هر سه تامون خواب دیدیم یه موجود سیاه داره بهمون حمله میکنه و دخترم با جیغ پرید و گفت اینو حتی

و من و شوهرم مونده بودیم چرا هر سه تامون همون شب یک خواب مشترک دیدیم و حالا بابام....


بچه ها بابام یک هفته است نمیتونه از جاش بلند بشه

هیچ دلیلی هم نداره

نمیدونیم چشه 

هرچی دکتر میبریم هیچی ب هیچی

فقط سرم میزنن


اینم بگم دو هفته پیش رفتن مشهد 

هزاااااااار بار زنگ زدن بیا سوغاتی اوردیم چرا نمیایی

امروز رفتم

برای دخترم لباس اورده سوغاتی

بعد دو تا تیشرتم برای منو شوهرم اورده 

میگه واسه تولداتون !!!

حالا تولد من یه ماهه پیش بوده !!!!

بعد میگه بهم تیشرت سفید رو داداشت انتخاب کرد برات!!! 


دیگه همه میدونن رو تیشرت سفید دعا مینویسن...

و اینکه من بارها و بارها اسم دعانویس رو از دهن این عروس شنیدم

یبار میگفت فلان شهر دعا نویساش قوین !

یا فلان دعا نویس فوت کرده!!!


نظرتون چیه بچه ها؟

این چه بلاییه سر ما اومده ....

ب مامانم میگم بریم پیش دعا نویس سرکتاب باز کنیم

مامانم میگه نه ما پامونو اینجور جاها نمیزاریم

قران میخونیم

با این عروس چکار کنیم ؟؟؟


تازه از چند ماه قبل عروسیش هم میگفت میخوام سریع و پشت هم دوتا بچه بیارم ! امسال ۴۰ سالشم پر شده....

هووووف

نمیدونم بگم خدا کنه بچه دار بشن

یا بگم خدایا  نشن.... 

داداشم که فقط طرف اونه

اصلا مارو قبول نداره دیگه

به برادرت گلگی کنیدمن طبقه ی بالای مادرشوهرم‌زندگی کردم ۸ سالشوهرم اجازه نداد تو خونه زندگی مادرش دخ ...


به داداشم هرچی بگیم طرف زنشو میگیره


فقط کافیه اسم زنش بیاد وسط

مارو میخواد بزنه با حرفاش

همچین گارد میگیره 

حرف درشت میزنه بهمون

اصلا یک اوضاعی شده


نمیپسندم کسی تو کارم ورود کنه، بهش بگین برا خونه خودش تصمیم بگیره، مگه خونشون سوا نیست؟

بهش گفتم اتفاقا

گفتم هرکسی واسه خونه خودش تصمیم میگیره

به داداشمم گفتم اتفاقا من و مامان لیوان دیدیم

کی پول میدی منو مامان بریم باهم بخریم !!!! 


دیگه بعد از اون فعلا از لیوان خبری نیست و دیگه دخالت اینجوری نداشته

راش ندید خونه تونبگید نیاید


شبا هم اونجا میخوابه

یکسررررره اونجاست

مامانم شده کلفتش

فقط میاد غذا میخوره و میره تو اتاق میخوابه


بخدااااا یک لیوان جا ب جا نمیکنه

تکون نمیخوره از جاش

مامان من شده نوکرش


مامانم چندین بار به داداشم گفته عروسی کردین شب برید خونتون

میگه بریم باید فردا بیایم !

اصلا حالیشون نیست


داداشمم طرف اونه


بعد ب منم یکسره زنگ میزنه بیایید تنهام حوصلم سر رفته 

باید کلی بهش توضیح بدم من زندگی دارم بچه دارم 

بازم فرداش زنگ میزنه بیایید


دیگه اینسری بهش گفتم مامانم مگه چقدر جون داره هر روز هروز مهمون داری کنه

شبا هم اونجا میخوابهیکسررررره اونجاستمامانم شده کلفتشفقط میاد غذا میخوره و میره تو اتاق میخوابهبخداا ...

مامانت خودشو بزنه مریضی بگه پاشو غذا درست کن

جارو کن

ببین چطور فرار میکنه

https://youtube.com/@mazeyeketab?si=rfxyyflgtQwLoPbP

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792