باشه..من سعی میکنم با اینکه منو نمیخواد کنار بیام با همین این دردی که دارم تو سینه باهاش کنار میام.
اما چطور میتونم تحمل کنم
یکی دیگه تو چشماش زل میزنه،یکی دیگه باهاش حرف میزنه و دلش پیشش گیره،یکی دیگه رو میبوسه یکی دیگه رو در آغوش میگیره چطور...؟
تا کی چشمام باشید اشک حسرت بابت حرفایی زده نشده بباره؟
اما امیدوارم اونی که دلشش پیشش گیره
بدونه چطور باید اون رو بخندونه
وقتی عصبیه سرش فریاد نزنه
یا هر مزخرفات دیگه ایی.
دلم براش تنگ میشه و جای نبودش همیشه تو زندگیم احساس میشه مهم نیست بخوام چند نفر رو جايگزينش کنم اون جایگاه تو قلبم فقط و فقط متعلق به اونه خود خودش..
H