😔😔😔من از کودکی که یادم میاد با جن در ارتباط بودم پدرم حافظ کل قرآن بود و همه چیزو مدید پدر بزرگم بزرگ ترین دعا نویسی بود که دنیا به خودش میدید و اینکه مادرم بهم میگفت من بچه جنم نه آدم
یه چیزی تو این مایه ها که یادم میاد برادرم میگفت معلوم نیست چی هستی تو از وقتی به دنیا اومدی کل خونه فضای جنی داره 🥲وقتی به دنیا اومدم طبقه پایین خونه عمم میگفت جشن بوده
و وقتی ازدواج کردم هیچ وقت یادم نمیره صدایه گریه زاری از طبقه پایین میومد پدرم نمیزاشت چیزی نزدیکم بشه بعد از ازدواجم کل خانوادم از هم پاشید مادر و پدرم مردن خواهرم توی خونه بود معلول شد همسایه ها برای صداهای ترسناک اون خونرو فقط تونستن نصفه خراب کنن چیزایی دیدن که به هیچ کسی میگفتن قابل گفتن نیست