شوهرم بدش میاد من به گدا کمک کنم
دیشب رفتم پیتزا خریدم دم مغازه گدا نشسته بود گشنش بود منم از پیتزا خودم سه تيکه دادم آمدم نشستم تو ماشین شوهرم گفت چرا کمک کردی گفتم گشنش بود شروع کرد به دعوا که به توچه بزار بمیره به تو ربطی نداره
گفت پیتزا نمیخورم ببر بده بهش همه رو گفتم خسیس خودش بیاد شد همه پیتزا هارو برد داد بهش گفتم چی بخورم میگه میخواست کمک نکنه هنوز ولکن قضیه نیست امروز 20 بار گفت چرا کمک کردی