خواهرشوهر مجرد دارم الکی با من و بچه م بده
یعنی از اول بد نبود الان چهار سال ه با ورود جاری جدید با من و بچه م بد شد
اصلا با من حرف نمی زد
من و هاید کرده بود مسافرت می رفت من زنگ می زدم ولی اون من مسافرت رفتنی نمی زنگید
جلو مهمون دستمال پرت می کرد طرف م
به دخترم جوجه اردک زشت می گفت
عید با همه رپبوسی وتبریک گفت به جز من فقط سلام داد سرد
فقط با شوهرم می گفت می خندید
شوهرم هم طرف خواهرش بود
هی من می گفت شوهر تو حامی باش بعد توهین ش به دخترم و دستمال پرت کردن
من به مادرشوهر و پدرشوهر گفتم به احترام شما تا الان ولی صمیمی نیست نباشه مهم نیست ولی حق توهین نداره
از این به بعد واکنش نشون میدم مثل خودش توهین می کنم
نمی دونم چی گفتن بهش که عید فطر اومد تبریک گفت یکم می حرفید
ولی باز سرد بود
تا امروز زنگ زد که لباس داری فردا برم مراسم بپوشم کفتم اره
تو راه حرف زد تو خونه حرف میزد موقع خداحافظی صمیمی بود
ولی می دونم فقط امروز بود فردا باز همون ادم میشه
من خیلی خرم واقعا ولی حریف دل مهربونم نمیشم
تا به کسی بدی کنم حتی در جواب بدی اون عذاب وجدان می گیرم