منم چقد بچممممم اه
مامانم یه کلیپی میخاس تو گوشیم ببینه اونو داداش ۱۱ سالم دراز کشیذه بودن کنار هم منم گفتم میخام بیام وسطتون بعد داداشم گف میخام پیش مامانم باشم میخام وسطتون باشم منم گفتم چته همیشه انگار دوسالته وصلی به مامان خب بزار یبارم من وسط باشم( از بچگی کلا وسط بودنو دوسداشتم) خلاصه ک کلیپو دادم مامانم تنهایی ببینه بعد رومو کرذم به داداشم گفتم دیدی ریدی به جمعمون چت بود نمیذاشتی بیام وسط( کلا میخاستم لجش دراد چون ۲۴ ساعته رومخمه)🤦🏻♀️بعد اومدم سرجام دراز کشیدم دیدم داره زار زار گریه میکنه ک اره من باعث شدم جمعمون خراب بشه😑💔💔💔
حس عذاب وجدانی گرفتم ک ت عمرم نگرفته بودم رفتم بغلش کردم بوسش کردم بهش گفتم ببخشیدو قربون صدقش رفتم ولی خب اشک بچه رو درووردم الان اشک خودم درومذه
کاش کلا من بدنیا نمیومدم (:
شاید زندگیه داداشم راحت تر بود
میدونم منم باید از خونه میرفتم با ابن سنم ۲۲ سالمه
ولی خب نشد برم منم درگیر موضوعات روانی بودم