اومد خواستگاری داداشام مخالفت کردن همه چی تموم شد.بهم گفت توروخدا بعد من ازدواج کن . زرنگ باش تا سنت بالا نرفته ازدواج کن.ناراحتم ک چطور انقدر راحت بهم گفت ازدواج کن
پس نگران نباش بانوتولایق بهترین بخدا تو فرشته های الهی دلت راهمراهی کرده اند تامبادا درمنجلاب این خانواده گرفتاربشی شوهری که حرفش وتصمیمش روکسی دیگربراش بگیره همون نباشه بهتره
دوست عزیزم تو باید الان خوشحال باشی که قبل ازدواج به وفادار نبودن و دهن بینی طرف پی بردی. به قرآن قسم هیچی مثل یه مرد دهن بین و خانواده ذلیل زندگی رو داغون نمیکنه چون بعدا تو زندگی حتی اگه یه خانم کامل باشی تا تائید مادر و خواهرش نباشه حتی یه تصمیم هم تو زندگی نمیگیره و تو باید همش منتظر باشی ببینی اونا چه نظری میدن و اینجور که باهات از اول لج هستن روزگارت سیاه میشه.غصه نخور عزیزم خدا بزرگه و تو هم جوونی
ببین خدا شاهده به جون بچم منم مثل تو با یه پسر دوست بودم هفت سال هر جا بگی با هم رفتیم ، شب و روزمون بهم گره خورده بود .بعد هفت سال مامانش زنگ زد بهم گفت خانوادهامون بهم نمیخوره دیگه به پسر من زنگ نزن ، خو پسره هم گفت برو ازدواج کن ، منم با اولین خواستگارم که صد برابر بهتر از دوست پسرم بود ازدواج کردم همیشه به خودم میگم خدا کمکم کرد یکی بهتر از اون قسمتم بشه .تو هم ناراحت نشو مطمین باش خدا بهترین هارو واست انتخاب میکنه .