2777
2789
عنوان

جان سخت😤💔

| مشاهده متن کامل بحث + 8811 بازدید | 168 پست
خب شاید اصلا حسی به اشکان نداشته یا به شهرام قول ازدواج داده بود در عوض سفر کانادا

اگه حسی نبود چرا انگشتر مادر اشکان رو قبول کرده بود چرا گفت نمیرم وقتی اشکان پرسید اینا فقط توجیه

آقا هستم      محمود درویش میگه که :منو ببر توی اون حالی که قبل از تو بودم این طوری منصفانه تره           

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اگه حسی نبود چرا انگشتر مادر اشکان رو قبول کرده بود چرا گفت نمیرم وقتی اشکان پرسید اینا فقط توجیه

هانیه به قسمت تو صحبتهاش گفت من هیچ کسی جز خواهرم برام ارزشی نداره دست اونو میگیرم میرم کانادا بنظرم قضیه کانادا کلا اونو از همه دور کرد

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟

ولی قبول دارید قدرت بازیگری مجتبی پیرزاده رو😍چه تو پوست شیر که قشنگ حس تنفر تو بیننده بوجود اورد چه تو این جان سخت

حامد هم قشنگ بازی میکنه

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟
فک میکردم فقط من این حسو بهش دارم

منم. اصلا قشنگ بازی نمیکنه

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟
هانیه به قسمت تو صحبتهاش گفت من هیچ کسی جز خواهرم برام ارزشی نداره دست اونو میگیرم میرم کانادا بنظرم ...

ی قسمت هم اشکان ازش پرسید گفت نمیری گفت من جایی نمیرم 

آقا هستم      محمود درویش میگه که :منو ببر توی اون حالی که قبل از تو بودم این طوری منصفانه تره           
ی قسمت هم اشکان ازش پرسید گفت نمیری گفت من جایی نمیرم

الکی گفت چون میدونست اگه بگه اره اشکان مانع رفتنش میشه

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟
الکی گفت چون میدونست اگه بگه اره اشکان مانع رفتنش میشه

ولی فقط اشکان سوخت دوستاش جلوی چشمم مردن و یکی قطع نخاع شد و به قولی کسی رو که دوست داشت رو بدون هیچ توضیحی از دست داد این از مردن هم بدتره این یعنی ذره ذره مردن

آقا هستم      محمود درویش میگه که :منو ببر توی اون حالی که قبل از تو بودم این طوری منصفانه تره           
امیر رفت اعلامیه گذاشت تو کارخونه بابای شیرین بعدم رفت به سعید دوستش گفت اونجا اعلامیه هست اونم رفت ...

چرا اعلامیه گذاشت؟

من همونم که تا میدیدیش ذوق میکردی 💚حالا اما فاز غم میگیری💔💔💔

بدون شک یک بلایی سر هانیه امده

امااا

هر کس فک کنه ک عزیزترینو کشتن  الکی    واقعا میگذشت؟ ایا حامد و مادرش  واقعا باید رضایت قلبی می داشتن نسبت ب ازادی فرزاد؟؟؟ 

اگ خواهر یا بردار ماها بود ما هم رضایت میدادیم؟ هرچند ک حق  رضایت فقط مال اقا ناصر هس از نظر قانون 

آخه سکانس الهام بودا گفت تو داغ بزرگی به دلمون گذاشتی اصلا آدم میمونه چی فکرکنه

خب اگه به حامد می‌گفت که فرزاد زندست دوباره همون میشه که حامد میوفته دنبال فرزاد فرزاد رو می‌کشه پس باید طوری رفتار کنه که انگار مرده

رفاقتو در حق هم به معنای واقعی تموم کردن صحنه اشک اور دیگه اش اونجاکه اشکان تو چاه داشت خودش جون میداد ولی نگارو به هرسختی بود بالا نگه داشته بود که نره زیر اب...اون رفیقای بوق وحید ک شر به پا کردن..و اون داماد لاشی حامد اینا..با اون هانیه اب زیرکاه باید حالشون گرفته بشه..

منم میگم فرزاد زنده اس و ای کاش نگارم میمرد تا ب این روز بیفته

ما بد نبودیم..بلدبودیم،دنیا مارو نمیخورد..ما تُنگ بودیم،اگه دریا بودیم که ماهیمون نمیمُرد..سیل اومد،هرچی رویا جمع کردم با خودش بُرد....   جان چه میدانست،از دنیا چه ها خواهد کشید...اگه امضام به چشمت خورد لطفا واسه حرف زدن و سلامتی بچه هام دعا کن مرسی مهربون❤💙💜
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز