من یکسال و نیمه ازدواج کردم ازدواج دوم ..همسرم ۶ سال پیش فوت کرده ....دختر همسرم ۱۶ سالشه و یکسال با ما زندگی کرد حالا بماند که تو این یک سال زیاد با من خوب نبود و با دختر من گاهی دعواشون می شد دختر منم ۸ سالشه...تو این یکسالم هی به پدرش می گفت من می خوام برم پیش مادرم مادرش هم ازدواج چهارمشهو تو یه شهر دیگه زندگی می کنه....بالاخره بعد پایان سال تحصیلی رفت هر چند من کلی باهاش حرف زدم که برات سخت می شه ...و سر سفره پدرت باش نه غریبه و و و .....اینم بگم موقع ازدواج من و پدرش این دو تا لباس مجلسی داشت که چه عرض کنم افتضاح براش تو این یکسال کلی لباس و خرده ریز خریدم ...مناسبتها رو برا اون و دخترم کادو می خریدم ..بعد رفتنش پیش مادر ۳ ماه بعد یه مسافرتی رفتیم که تو مسافرت از دماغم دراورد یعنی من و دخترم جلو می رفتیم و این و پدرش پشت ما نمی زاشت کنار پدرش باشم و اون مسافرت زهرمارم شد ...شک کردم به این کسی خط می ده رمزش رو اتفاقی دیدم و شب بعد خوابش گوشی رو چک کردم دیدم با دوست همسنش حرف زده و منو دزد وسایلاش خطاب کرده که لباسهاش رو برداشتم در حالیکه نه با دخترم نه با من سایزش یکی نیست و اینکه من متنفرم از لباس کسی رو تن کنم....و در آخر منو ج...ن......د.......ه خطاب کرده....این حرفش خیلی دلم رو شکوند ....چقدر اشک ریختم ...من براش بدی نکردم ....کلی تو این یکسال با قهر و قیافه گرفتنهاش ساختم و گفتم بچه ست اما اینکه این دروغها رو بگه و بعد اینطور خطابم کنه اذیتم کرده....حالا می خوام بدونه که من فهمیدم ولی نمی دونم چطور....
استارتر عزیز عنوان همین حرف ک مادرش چهارتا شوهر کرده خودش یعنی سرکوفت کمادرش فلان جوره چون ربطی ب موضوع نداشت گفتنش شماهم یکم ب رفتارت رجوعکن دختر شوهرتم بسپار ب باباش اون بهتر میتونه کنترلش کنه کینه ای هم این وسط ب وجود نمیاد
بدانیدو اگاه باشید ک قطع دسترسی از رگ گردن ب شما نزدیکتر است😏 عضویت:95.10.29 ساری ایران✌🏻
تو این یکسال حرفهای صد و نقیض زیاد شنیدم رفتارها و اینکه حرفها و رفتارهای من مو به مو به خانواده شوهرم منتقل می شد و من سکوت کردم ولی این مورد ...کمی برام سنگین بود ....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فکرکن دخترخودت بود پیش باباش ویه زن دیگه همون چیزی که انتظارداری بادخترت رفتارمیشد باهمین دخترم رفتارکن.درضمن کاربدی کردی رمزشو فهمیدی و واردحریم خصوصیش شدی
خدایا سپاسگذارم که من روز به روز سالمتر ثروتمندتر وشادتر میشم♥😍
نمیدونم این حرفم چقدر درسته ، شما میگی وقتی خواست بره پیش مادرش بهش گفتم بمون سر سفره پدرت و ...
شرایط زندگی مادرش فرق می کنه بچه هایی از شوهرش داره....می دونم اونجا براش خوب نیست....اینجا براش از هر لحاظ خوب بود...چرا اینطور واقعا تک تکتون منو می کوبید دختر من با دهن پر آبجی جون صداش می کرد ولی اون اصلا قبولمون نداشت
دختر بیچاره بیش مادرم زندگی میکنه برادرم ازدواج کرده یه بسر شش ساله داره انقد دلم از برادرم بره خیلی بی احساس وما کرده بسرش میورد خونه مامانم جلوی چشم اون بچه یتیم که دختر شه هی بابایی بابایی میکرد دلم براش همیشه کباب
درک نمیکنم بعضیا و ک اومدن اینطور ب استارتر توهین میکنن و چنان موضع گرفتن ک انگار ایشون دیو دوسر هستن(استارتر عزیز ببخشید)
این خانوم هم تو جوونی همسرش فوت شده ی دختر بچه رو تنهایی بزرگ کرده مطمئن باشین کم بدبختی نکشیده..حالا اومده یکیو انتخاب کرده ک بخش آرامش بده و بتونه روی خوش ببینه از زندگیش و خوشبخت بشه..حقش نیس ک شماها ک حتی اسم واقعی ایشون رو نمیدونین اینطور بهش توهین میکنین..حداقل یار نیستین برا همدردی بازار نباشین رو قلب زخمی شدند بذارین فقط درد و دل کنهاگه بلد نیستین همدردی کنین حداقل حرفاتون چاقو نکنین چپ و راست بزنین ب قلبش