بچه ها من زن پدری دارم خیلی درویهس بخدا ازض خسته شدم من فقط ی دونه هستم خواهر ندارم خودش یه دختر داره هی هروقت نامزدم میاد پیش نامزدم هی میخنده و مهربوننه هروقت میریم تنها تو اتاق میشینیم هی نمیدونم با پدرم چکار میکنی وقتی نامزدم میره هی برادرام و پدرم دعوام میکنن چرا نشستین انقدر چرا نیومدین زود بیرون
من میدونم خودش بهشون میگه شنیدمش و چن بار پیشم همینو گفت حتی هرموقع نامزدم واسم خوراکی میخره میرم بیرون میارمشون هی بم میگه چی هروز میاد دم در خجالت بکشید همسایها الان چی میگن و اینا بخدا نامزدیمون شده زهرمار خسته شدم ازش واقعا الانم نامزدم رفت بابام باهم دعوام کرد ب بابام میگه تو اتاق نشستن من دیدمشون دارن.... میکنن ولی خدا شاهده ما این کاروو نکردیم واز پدرم خیلی خجالت کشیدم نمیدونم چکار کنم 💔